درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

ولادت شکوفه ، ولادت شماست ، ابا المهدی(عج)

Click for larger version

چشم ها بسته بود

لبها بسته؛
دست ها سردرگم،
گامها، بی مقصد؛ فریاد بی صدا
نور ، کنج غم خانه ی بی پنجره، زندانی.
در همین اوضاع،
در یک گوشه ی سرسبز زمین...
درخت ریشه دار امامت، آرام، بی هیاهو، در سکوت، شکوفه داد.
و هیچ کس در این میان، شکوفه ی سفید نو شکفته را درک نکرد
و هیچ کس تبریک نگفت به درخت...
و هیچ کس نفهمید،
این شکوفه

چه شوقی، در دل درخت انداخت.


و هیچ کس نفهمید این شکوفه روی این درخت، افتخار زمین است.
هیچ کس نفهمید شکوفه چه وقت آمد؟ چه کرد؟ چه گفت؟
و هیچ کس نفهمید روزی همین شکوفه،
می شکفد،
سیب می شود،
می رسد،
می افتد،
درخت می شود
شکوفه  امید می دهد،
و این شکوفه ی امید ، امید همه می شود
و این امید، جهان را از وجود تبرها پاک می کند
اما هیچ کس نفهمید
هیچ کس ندید
چشم ها بسته بود
لبها بسته؛
دست ها سردرگم،
گامها، بی مقصد.

نظرات 1 + ارسال نظر
یاسمین یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:59 ب.ظ http://donyayeyasamin.blogsky.com

سلام
بسیار زیبا بود
خوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنید
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد