درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

با دعای فرج، شهیدیم!

مَثَل ما وقتی که برای فرج دعا می کنیم، مَثل مردانی است که در صدر اسلام، وقتی که اسلام، نامِ ناآشنا و غریبی بود، برای مردی که هنوز چهره ی تابنده اش را همه کس نشناخته بودند، آستین بالا زدند؛ شمشیر به دست گرفتند و دوشادوش او جنگیدند. مَثل ما وقتی که برای فرج دعا می کنیم و انتظار مردی را می کشیم که نامش غریب و راهش، کم رهرو است، مانند شمشیر زدن در کنار خاتم پیامبران، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است. باور کنید که این مثال از آن مثالهای ادبیاتی نیست! این مثال عین حدیث است!

امام محمّد باقر(ع) فرمودند: «آن‏ که از شما، این امر را شناخته و منتظر آن باشد و خوبی را در آن ببیند، به خدا قسم مانند کسی است که در رکاب قائم آل محمّد -علیهم السلام- با شمشیر خود جهاد کرده باشد.» سپس فرمودند: «بلکه واللَّه مثل کسی است که در خدمت رسول خدا (ص) با شمشیرش جهاد کرده باشد»، و بار سوم فرمودند: «بلکه به خدا قسم همچون کسی است که در خیمه ی رسول خدا (ص) شهید شده باشد.» (1)

دعا کردن، یکی از بهترین نشانه های انسان منتظر است. معلوم است که کسی که صمٌّ بکم (کر و لال) بنشیند و به در و دیوار نگاه کند و هیچ دستی – نه برای دعا و نه برای عمل به خیر- تکان ندهد، منتظر نیست؛ علّاف است! این حدیث هم برای علافان نیست؛ برای منتظران است!

البته این به این معنا هم نیست که کسی که دعا لقلقه ی زبانش شده و اعمالش همواره موجب رنجش حضرت صاحب الامر (ارواحنا له الفداء) می شود، مشمول این حدیث است. شرط تحقق شهادت در راه رسول خدا(ص) در آخرالزمان، بر طبق حدیث «آگاهی از امر [امامت]» و «انتظار آگاهانه» است. (2)

ابوحمزه ثمالی، نقل می کند: به حضرت صادق‏(ع) عرضه داشتم: «فدایت شوم! سنّم بالا رفته و استخوانم سست گشته و مرگم نزدیک شده است و می ‏ترسم پیش از آن‏که این امر [حکومت شما] را دریابم مرگم فرا رسد.» فرمودند: «ای ابوحمزه! هرکه به ما ایمان آورد و حدیث ما را تصدیق کرد، و به انتظار دوران ما نشست مانند کسی است که زیر پرچم قائم‏ (ع) کشته شود؛ بلکه به خدا سوگند! زیر پرچم رسول خدا(ص) [به شهادت رسد].» (3)
اگر تا امروز باور نکردید که راه شهادت همیشه باز است، امروز باور کنید. منتظران، شهیدند...
 
پی نوشت:
1. مجمع البیان: 238:9؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمّد تقی، مکیال المکارم، ج 1، نشر مسجد مقدّس جمکران، ص 606.
2. موسوی اصفهانی، همان.
3. البرهان: 293:4؛ به نقل از موسوی، همان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد