درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

سرباز نه؛ دوست کم است

شاید خیلی از ما دعا کنیم که در سپاه آخرین ذخیره ی الهی باشیم. دعا می کنیم که آخرین نفسهایمان را در میان بازوان کریمانه ی آن حضرت بکشیم و «مستشهدین بین یدیه» شویم. بسیاری از مادران ما، ما را به اسم «سرباز امام عصر (عجل الله تعالی فرجه)» به دنیا آورده اند و آرزوی ما نیز این بوده که همیشه پا در رکاب آن حضرت باشیم. امّا عزیزی می گفت: «امام زمان (عج)، در دوران غیبت، سرباز نمی خواهند، دوست می خواهند...» (1)

نه اینکه آرزوی یاری امام در جنگها، آرزوی کمی باشد؛ نه! امروز که در غیبتیم، اگر دوست نباشیم، فردای ظهور سرباز نخواهیم شد. سربازی، برای دوران ظهور است؛ در دوران غیبت، وظیفه ی ما دوستی است. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) چه زیبا فرموده اند: «دوست اگر در سه مورد دوستش را حمایت نکند دوست نیست: در شدت و گرفتارى او ، در غیبت وى و پس از مرگش.» (2)
imam zaman 101
یکی از مشکلات امام عصر (عج) چه در دوران غیبت و چه در هنگامه ی ظهور، «کمی یاران» آن حضرت است. نشان به آن نشان که از میان اینهمه انسان به ظاهر منتظر، امام و مولای ما منتظر 313 جوانمرد است. در دوران غیبت، هم عهد نشدن یاران مشکل است و در دوران ظهور، کمی یاران. هر چند دوستانی که سربازان دوران قیام می شوند، مردانی از جنس فولادند که ایمانشان، از قلب آنان کوهی ساخته است که هیچ طوفانی تکانشان نمی دهد.
 
غربت، یعنی بی یاوری
شاید شنیده اید که در کنار اسم همه ی امامان، ما صفت «غریب» می گذاریم. البته این کار بی حکمت نیست. غیر از آنکه غربت، به معنای «دور افتاده از وطن» است، به معنای کسی است که دوست و یاورش اندک است. از جهت هر دو معنا، مولای ما، حضرت مهدی (عج)، غریب است.

امیرالمؤمنین علی (ع)، در حدیثی اوضاع آخرین ذخیره ی الهی را اینگونه توصیف کرده اند: «صاحب این امر شرید (آواره) و طرید (رانده) و فرید (تک) و وحید (تنها) است.» (3)
البته خیلی از ما محبان و دوستداران امام، خود را دوست امام می دانیم در حالی که با گناه خود، دل ایشان را به درد می آوریم. مسئله اینجاست که ما، گاهی فکر می کنیم، دوستیم و شکایت مولایمان را اینگونه در می آوریم: «ای محمّد بن علی (کرخی)! نادانان شیعه و نابخردان آنها موجب آزار و اذیت ما خاندان وحی را فراهم می کنند و افرادی که دینشان برای آنها به اندازه ی یک بال مگس ارزش ندارد، باعث ناراحتی ما هستند.» (4)

و گاهی اینگونه: «آنچه که موجب جدایی ما و دوستانمان گردیده و آنان را از دیدار ما محروم نموده است، گناهان و خطاهای آنان نسبت به احکام الهی است. و خداوند تنها یاری کننده و کفایت کننده تمام کارها و امور ما و بهترین وکیل برای ماست.» (5)

ولی مولای ما، به جای رها کردن ما، راه را برایمان باز می کند. راه و چاه را نشان مان می دهد تا دوباره دستمان را به دستش برسانیم و از بهترین رفیق دنیا، غافل نباشیم.
ایشان در نامه ای که برای شیخ مفید نوشتند، فرمودند: «اگر شیعیان ما، که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفّق بدارد، در وفای به عهد و پیمان الهی اتفاق و اتحاد می داشتند و آن را محترم می شمردند، سعادت دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمی افتاد و زودتر از این به سعادت دیدار ما نایل می شدند در صورتی که بر اساس معرفت واقعی و راستگویی و صداقت آنها نسبت به ما بود.» (6)

شاید ما رفیق نیمه راه باشیم، امّا مولای ما، تا آخر دوستی ایستاده است؛ به شرط دوستی حقیقی!
 
کمی یاران در هنگام ظهور
حلقه ی اصلی یاران امام زمان (ع) در هنگام ظهور، 313 نفر از برگزیدگان عالم هستند و پس از آن، حدود 10 هزار نفر دیگر به ایشان می پیوندند. امّا نسبت این تعداد یار با کل جمعیت جهان که حدود 8 میلیارد نفر است، نشان میدهد که منتظران واقعی حضرت مهدی (عج) براستی کم تعدادند.

در روایتی کمی یاران حضرت به سرمه تشبیه شده است: «...در آن هنگام خداوند قائم آل محمد (علیهم السلام) را با گروهی برمی ‏انگیزد که در نظر مردم از سرمه نرم‏ ترند. وقتی خروج نمایند مردم به حال آن ‏ها گریه کنند، چون می‏ پندارند که ایشان به سرعت به دست دشمنان شان نابود خواهند شد، ولی خداوند، مشارق و مغارب زمین را برای آنان می‏ گشاید، بدانید که آن‏ ها مؤمنان حقیقی هستند. آگاه باشید! که بهترین جهادها در آخرالزمان خواهد بود.» (7)

البته این جماعت اندک، با ایمان بسیار و مولای شکست ناپذیر، پیروز نهایی میدانند و این قول خداوند کریم است که می فرماید: «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ» (8) (چه بسا به اذن خداوند، جمعیت اندکی بر جمعیت بسیاری غلبه بیابند و خداوند همراه شکیبایان است)

ما تنهاییم و آقایمان نیز در زندان غربت و غیبت محبوس است. بی سبب نیست که دشمنان دوره مان کرده اند و آسایش را از مولایمان و همه چیز را از ما گرفته اند.

لابد به همین خاطر است که جمعه ها، بیشتر دلمان می گیرد و در قنوت نمازهایمان می خوانیم: «بارخدایا ما شکایت به درگاه تو مى ‏آوریم ...از انبوهى دشمنانمان، و کم بودن تعدادمان و اندکى یارانمان. ما از همه ی  این دردها به تو شکایت مى ‏آوریم و داد مى‏ خواهیم.» (9)
 
موعود خدا مرد خطر می خواهد
آری سفر عشق، جگر می خواهد
ای جمعیت میلیونی عصر ظهور!
او سیصد و سیزده نفر می خواهد...
 
پی نوشت:
1. سخنرانی اسماعیل شفیعی سروستانی در جمع موعودیان.
2. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏6، ص: 412؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور 3/5
3. کمال الدین / ترجمه پهلوان، ج‏1، ص: 564؛ با استفاده از همان نرم افزار.
4. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص473، ط بیروت؛ به نقل از تحفه امام مهدی(ع)، محمد خادمی شیرازی، نشر موعود عصر(عج)
5. همان؛ به نقل از همان، ص 135
6. همان.
7. بحار الانوار: 217:52؛ به نقل از اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج 1، ذیل عبارت غربت امام.
8. بقره: 249
9. ترجمه من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 184 و 185؛ با استفاده از همان نرم افزار.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد