درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

زنده شدن قلب ها در گروی چیست؟

دل و جان آدمی نقطه تلاقی و ارتباط و انسان با پروردگار است و از همین کانال و پل می توان به حقایق و انوار الهی دست پیدا کرد و دیده را به دریچه های معنوی گشود.

از آنجا که این جان و دل نقش اساسی و حیاتی در زندگی و تعیین سرنوشت انسان دارد، شناخت عواملی که در زنده نگاه داشتن و سلامت آن نقش دارد، جزو ضروری ترین حساسیت های زندگی هر فرد است. در متن زیر که برگرفته از کتاب مفاتیح الحیات  است به شماری از این موارد اشاره می شود:


عوامل سلامت و بهداشت دل

در قرآن و روایات، اموری زنده کننده قلب و مایه بهداشت آن شناسانده شده اند: قرائت قرآن، موعظه، یاد خدا، یاد مرگ، اندیشه ورزی، نور حکمت، معاشرت با صاحبان فضیلت و خرد، گفت و گوی علمی، دیدار با نیکوکاران، دیدار با صاحبان معرفت، اطعام درماندگان، مهروزی با یتیمان، طهارت ازگناه، تقوا، دوری از عشق غیر الهی و ...
خدای متعال می فرماید: ای مردم! برای شما از جانب پروردگارتان پندی هشیار کننده و درمانی برای آنچه از صفات نکوهیده در سینه هاست... آمده است(1)
امیرالمومنان(ع) فرمود: قرآن را بیاموزید... و در آن بیندیشید، زیرا بهار دلهاست و از نورش شفا بجویید که شفای دلهاست.(2)
همچنین فرمود: معاشرت با صاحبان فضیلت موجب حیات دل هاست (3)

و نیز فرمود: دیدار با نیکوکاران دل را آباد می کند(4) و فرمود: دیدار با اهل معرفت دل ها را آباد می کند(5)

درحدیث دیگر فرمود: آبادانی دل در همنیشنی با خردمندان است(6)

در وصیت خود به امام حسن(ع) نیز فرمود: تو را سفارش می کنم به ... آبادکردن دلت با یاد خدا.(7)
مردی نزد رسول خدا (ص) از قساوت و سختی قلب خود شکایت کرد. آن حضرت (ص) فرمود: هر گاه خواستی دلت نرم شود، درمانده را اطعام کن و بر سریتیم دست(نوازش) بکش.(8)
پی نوشت ها:
1. یونس، آیه 57.
2. نهج البلاغه،
3. غررالحکم،
4. تحف العقول،
5. غررالحکم،
6. غررالحکم،
7. نهج البلاغه،
8. مشکاة الانوار،

ریشه همه درمان ها در چیست؟

برخی از آیات قرآن، ممکن است به تناسب سلامت و بیماری افراد مختلف یا مراحل سنی آنان یا موقعیت های جغرافیایی و زیست محیطی و شرایط اقلیمی آنان مقید شوند.

رسول خدا (ص) می فرماید: خدای بی شریک با صدقه از بیماری و درد جلوگیری می کند(1)؛ همچنین می فرماید: با دست های چرب و آلوده نخوابید و اگر کسی چنین کرد و دچار اختلال شیطانی شد کسی را جز خود ملامت و سرزنش نکند(2)؛ نیز می فرماید: کم خوری ریشه همه درمان ها است.(3)
امیرمومنان (ع) می فرماید: کم خوری مانع بسیاری از بیماری های جسمی است؛ (4) همچنین می فرماید: خود را از سرمای آغازین (فصل پاییز) محافظت کنید، ولی سرمای پایانی (یعنی آغاز فصل بهار) را دریابید، چراکه با تن ها همان کند که با درختان، سرمای آغازین برگ سوز و سرمای پایانی برگ ساز است.(5)
امام صادق (ع) می فرماید: کوتاه کردن ناخن ها و سبیل در هر جمعه سبب ایمنی از جذام است.(6) نیز می فرماید: شیر گاو دوا و چربی آن شفا و گوشت اش بیماری زا است(7) و می فرماید: شام نخوردن پیری آورد و سزاوار است که شخص سالخورده با شکم پر بخوابد.(8)
در حدیث دیگر می فرماید: در حمام آب سرد ننوشید چراکه معده را فاسد می کند(9)؛ همچنین می فرماید: امیرمومنان (ع) همواره می فرمود: توجه! در حمام (که در این دوران شامل سونا هم می شود) به پشت نخوابید، چراکه پیه کلیه ها را آب می کند.(10) همان گرامی می فرماید: هنگام خروج از حمام آب سرد بر پاهای خود بریز، چراکه بیماری را از بدنت ریشه کن می کند و هنگامی که لباس می پوشی بگو"اللهم البسنی التقوی و جنبنی الردی" (خدایا لباس تقوا بر من بپوشان و بدی را از من دور کن). وقتی چنین کردی از هر نوع بیماری در امان باشی(11)، همچنین در روایت است آن حضرت از حمام بیرون رفت و لباس و عمامه پوشید و فرمود: هنگام خروج از حمام در زمستان و تابستان عمامه را ترک نکردم.(12) کنایه از این که سرتان را در حال خروج از حمام بپوشانید.
به فرموده امام کاظم (ع): حمام رفتن یک روز در میان بدن را فربه می کند و مداوت بر آن در هر روز، پیه کلیه ها را ذوب می کند.(13)
امام رضا(ع) می فرماید: هر کسی بخواهد ناراحتی مثانه نداشته باشد ادرارش را حبس نکند، هر چند بر مرکب خود سوار باشد.(14)
نکته: مطالبی که در برخی از این روایات و روایت های مشابه آمده اند هر چند به صورت حکم کلی، عام و مطلق اند، با توجه به احادیث دیگر و برخی از آیات قرآن، ممکن است به تناسب سلامت و بیماری افراد مختلف یا مراحل سنی آنان یا موقعیت های جغرافیایی و زیست محیطی و شرایط اقلیمی آنان مقید شوند؛ یعنی آن حکم کلی و عام، مربوط به حوزه و مورد خاص باشد که شرایط ویژه خود را دارد و برای دیگران یا محیط های گوناگون کاربرد نداشته باشد؛ به دیگر سخنی، ح
کم مطلقی که در این گونه روایات آمده با قید و شرط یا شرایطی که در احادیث دیگر آمده اند به موردی مقید می شوند که دیگر موارد تحت آن حکم قرار نمی گیرند، برای مثال اگر دروایتی آمده که "سالخوردگان با شکم پر بخوابند" درباره کهنسالی است که معمولا با طعامی اندک سیر می شود و شرایط ویژه ای نداشته باشد، نه اینکه مقصود از آن پرخوری کهنسالان در هر شرایطی باشد.

همچنین اگر در روایتی آمده که "گوشت گاو بیماری زا است، مقصود از آن بیماری زایی عمومی برای همگان و در هر شرایطی نیست، بلکه با توجه به روایات دیگر و ادله حلیت آن، بیماری زا بودنش برای کسانی است که زمینه مناسبی به لحاظ جسمی یا سنی یا شرایط زیست محیطی برای آن دارند، همچنین اگر در روایتی آمده است که "کوتاه کردن ناخن ها و... در هر جمعه سبب ایمنی از جذام است" این سخن برای همگان در هر شرایطی، حتی اگر بهداشت و عوامل سلامتی را رعایت کرده باشند، نیست، بلکه به لحاظ شرایط خاص است که زمینه مناسب برای جذام در آنان فراهم باشد و از این راه جلوگیری می شود.

منابع
1. الکافی،
2.الفقیه،
3.طب النبی،
4.غررالحکم،
5.نهج البلاغة،
6.کتاب الخصال،
7.الکافی،
8.الکافی،
9.الفقیه،
10.الکافی،
11.الفقیه،
12.الفقیه،
13.الکافی،
14.بحارالانوار،

خیانت در کدام امانت اوج بی ایمانی است؟

یکی از عوامل آرامش زندگی و بندگی خدا، برخورداری از جسم و جان سالم است، از این رو ، عقل و نقل، حفظ تندرستی و حفظ نفس را لازم و واجب شمرده اند.


انسان که آفریده خدا و خلیفه و امانتدار اوست، برای زندگی و حیاتی آفریده شده است که بر اساس آیه کریمه "استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم و لما یحییکم"(1) در پیوندهای گوناگون خود، خدامحور است و در این زندگی و بندگی به بدن سالم نیاز دارد و بهره مندی همه جانبه او از سلامتی، اساس فعالیت های وی در زندگی مادی و معنوی است که در زبان پیامبر گرامی (ص) از آن به "نعمت پنهان و ناشناخته" یاد شده است.(2)

زیرا یکی از عوامل آرامش زندگی و بندگی خدا، برخورداری از جسم و جان سالم است، از این رو ، عقل و نقل، حفظ تندرستی و حفظ نفس را لازم و واجب شمرده اند و روا نمی دارند که انسان حتی هنگام سخت ترین مصیبت و اندوه به جسم و جان خود آسیب برساند و اضرار به آن را حرام می شمارند.(3)

دسته ای از روایات درباره حفظ نفس و مراقبت از بدن و نیز پرهیز از زیان رساندن به آن، اهمیت ویژه ای داده و بر حفظ صحت تاکید دارند؛ به گونه ای که در برخی روایات، بدن و اعضای آن از امانت های الهی به شمار آمده اند و خدای متعالی رعایت امانت ها را از ویژگی های برجسته مومنان و نمازگزاران واقعی یاد کرده است: " والذین هم لا منتهم و عهدهم رعون"(4). رسول خدا(ص) می فرماید: ... گوش، چشم، زبان و قلب امانت هستند و هر کس امانت را رعایت نکند ایمان ندارد.(4)

منابع
1.سوره انفال
2.روضة الواعظین،
3.العروة الوثقی،
4.سوره معارج،

هدیه فرشتگان به دوستدار علی علیه السلام

انس بن مالک می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در شب معراج، فرشته ای را دیدم که بر منبری از نور نشسته و فرشتگان گردش را گرفته اند. گفتم: ای جبرئیل، این فرشته کیست؟ جبرئیل گفت: به او نزدیک شو و بر او سلام کن؛ نزدیک شدم و بر او سلام کردم، دیدم برادر و پسرعمویم علی بن ابیطالب علیه السلام است.

به جبرئیل گفتم: علی بر من پیشی گرفته و (به آسمان چهارم) آمده است. جبرئیل گفت: ای محمد، این گونه نیست ولی فرشتگان از دوستی علی علیه السلام با خداوند سخن گفتند و خداوند این فرشته را از نور به صورت علی آفرید و فرشتگان او را هر شب و روز جمعه هفتاد هزار مرتبه زیارت می کنند و ثوابش را به دوستدار علی علیه السلام هدیه می کنند.

منابع:

بحارالانوار، ج 39، ص 109، حدیث 15 ------ کشف الغمه

کرامت های دوران شیر خواری

- حلیمه فرمود:« هر شب و روزی که محمد نزد ما بود، از جانب خدا خیری بر ما نازل می‌شد و با وجود قحطی و کمی علوفه، گوسفندان ما از چریدن در صحرا سیر می شدند و شیر کافی می دادند، در حالی که گوسفندان دیگر قبیله، گرسنه از صحرا باز می گشتند. یکی از فرزندان خودم که همزمان با محمد شیر می‌نوشید، هیچ گاه پیش از او شیر نخورد.
زمانی که همراه محمد از مکه به سوی محل سکونت خود می رفتیم، مردی نورانی که نور او تا اوج آسمان می رسید، از غاری خارج شد و گفت:« خداوند متعال مرا مأمور حفظ و نگاهبانی محمد صلی الله علیه و آله و سلم کرده است.»

2- پستان بی شیر حلیمه با مکیدن محمد صلی الله علیه و آله پر شیر شد.
3- مرکبی که حلیمه با آن سفر می کرد، به هنگام سواری محمد پرتوان و چالاک شد.
4- هیچ‌گاه مگس بر او نمی نشست و هیچ حیوان گزنده ای به او نزدیک نمی شد.
5- آمنه می گوید:« پس از به دنیا آمدن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه چراغی روشن نکردم، زیرا نوری که از او پرتو افشان بود مرا از چراغ بی‌نیاز می‌کرد.»

6- پس از تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مردم از هر سو به دیدار او می رفتند. هر کس او را زیارت می کرد، چنان از بوی مشک، معطر می شد که وقتی بازمی‌گشت، دیگران از بوی خوش او سرمست می‌شدند.
7- پس از زایمان آمنه، عبدالمطلب به دیدار او و فرزندش آمد. به سیمای محمد که چون ماه می درخشید نگاه کرد و از این که دید نوزاد لب به تسبیح و تکبیر خدا گشوده است، شگفت زده شد.

منابع:

بحارالانوار، ج15، ص331تا333 --- الخرائج و مناقب
همان، ص376 و 377 --- الانوار