درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

حرف حساب: نمی توانی، برو!

مرحوم ایت الله اقا مجتبی تهرانی، استاد اخلاق، درباره ی مسئولیت پذیرفتن در حکومت اسلامی می گوید:
کسی که می بیند توان این مسئولیت را ندارد که در سطح اجتماع مسلمین یا هر محیط دیگر، زمینه ی تربیت انسان ها را فراهم کند و دستورات الهی را انجام دهد، نباید کار را بپذیرد، چه رسد به این که برای رسیدن به آن منصب و پست، تلاش و رقابت کند!

لذا اگر کسی علم دارد که ناتوان است، ولی درعین حال خودش را در معرض این مسئولیت ها قرار دهد، معلوم می شود که متدین واقعی نیست.
یک وقت هم هست که نمی داند، وقتی وارد کار شد، می فهمد که نمی تواند، اگر متدین است، باید کار را ر‎ها کند و برود.

اینک آخر الزمان: شرابخواری

چند روزی است که بعد از آن مهمانی کذایی هنوز شاخ هایی که از تعجب روی سرم سبز شده، از بین نرفته است. آدم  باورش نمی شود، دوست دوران دبیرستانت تو را برای مهمانی جشن تولدش دعوت می کند و وقتی وارد می شوی می بینی که میزی چیده است از انواع نوشیدنی حلال و حرام، الکل دار و بی الکل. اینها را می بینی و در آن همه صدای موسیقی که دارد گوشت را کر می کند، به این فکر می کنی که انسان ها چه زود عوض می شوند.

***
وارد رستورانی می شوی تا با دوستان گرسنه تر از خودت، ناهاری بخوری و می بینی که پیشخدمت برای میز کناری ات یک سینی پر از استکان های کوچک مشروب را سرو می کند.

«... در مجالس، شراب، ساز و آواز، نرد و ...، غنا و موسیقی معمول می گردد و ظرفهای طلا و نقره رواج می یابد.»
«و می بینی که مشروب را به طور علنی می خورند، افرادی که از خدا تقوی نمی کنند بر گرد آن اجتماع می کنند و دوستانشان را برای شرب خمر دعوت می کنند.»(1)
مردم آن زمان را می بینی که در حال نشئه شب می کنند و در حال مستی صبح می کنند، و دیگر اهمیت نمی دهند که دیگران چه حالی دارند.»(2)

فروش علنی شراب
امروزه در بسیاری از کشورهای اسلامی فروش علنی مشروبات الکلی در طبقه های فروشگاه ها قابل مشاهده است.
«... مشروبات شیوع پیدا می کند و در بازارها علنی فروخته می شود.»(3)
«قمار علنی می شود و مشروبات به طور علنی فروخته می شود و کسی جلوگیری نمی کند.»(4)

شراب حلال می شود
دوستی برایم تعریف می کرد که پدرش بیماری کلیوی دارد و هر بار که به ملاقات دکترش می رود، بسیار مورد سرزنش دکتر واقع می شود و دکتر او را عقب مانده و خشک مقدس خطاب می کند. او می گفت که این همه تحقیر برای این است که دکتر می گوید اگر هر روز کمی مشروب بخوری، بیماری کلیه ات حل می شود و اینقدر نیاز به دوا و درمان نداری.

«خمر جنبه داروئی پیدا می کند، برای بیماران توصیه می شود و بیماران به قصد شفا و بهبودی به آن اقدام می کنند.»(5)

«به راستی این امت به اموال خود گرویده، با دین خود بر پروردگارشان منت نهاده، به رحمت او امیدوار و از خشم او در امان بوده، با شبهه های دروغین و وسوسه های خلاف، پای در حریم محرمات می گذارند: مشروب را به نام نبیذ، رشوه را به نام هدیه و ربا را به نام داد و ستد، حلال پنداشته؛ می خورند.»(6)

«هنگامی که مردم به دروغ گوش فرا دهند، حرام و رشوه بخورند، ربا را جایز بشمارند، شراب و قمار و لهو و لعب را حلال بدانند...»(7)

نام جدید شراب بر اساس روایات در آخرالزمان نام شراب عوض می شود. رسول خدا(ص) در این مورد می فرمایند:
«در آن زمان حدود و قوانین الهی که بر پیامبرش محمد (ص) نازل کرده، از بین می رود، گفته می شود: فلانی چنین گفته!، رأی فلانی چنین است!. تابع آراء و عقاید دیگران می شوند و سنت پیامبر (ص) را ترک می کنند، در آن زمان مشروبات به نام های دیگر رائج می شود، در مجالس شراب، ساز و آواز، نرد و شطرنج، غنا و موسیقی معمول می گردد و ظرفهای طلا و نقره رواج می یابد.»(8)

«گروهی از امت من نام مشروب را عوض کرده، آن را می خورند، و بالای سر آنها ادوات موسیقی زده می شود.»(9)
«زمانی پیش می آید که مردم خمر را حلال می شمارند، لعنت خدا و آدمیان و فرشتگان عموماً بر آنها باد.»(10)

شرابخواری به جای خمسهمان طور که می دانید افرادی در این زمانه زیر بار دادن خمس و زکات و ... نمی روند و البته که پولشان در چه راه هایی که خرج نمی شود.
اموال خویشاوندان پیامبر (ص) به زور و باطل خورده می شود. با آن اموال شراب می خورند و قمار می بازند.»(11)

راحت و آسوده باشدر روز های آخر روزگار مردم به خوردن شراب افتخار می کنند:
 با شرب خمر مباهات نموده، در مساجد نی و بر بط زنند و کسی بر آنها اعتراض نکند، کافرزاده ها در آن زمان بزرگ شمرده می شوند و سفیهان زمام قوم را برعهده بگیرند.»(12)

آنچه باید باشد
مذمت شرابخواری در قرآن  
هنگامی که رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی( ص) به پیامبری مبعوث شدند، در کنار بت پرستی وشرک، به مبارزه با شرب خمر و کارهای وابسته به آن پرداختند. در آن زمان، در سرزمین عربستان، خیلی از افراد معیشت خود را از تهیه و فروش شراب تأمین می کردند؛ برای همین امر، قرآن در آیات متعدد و به دفعات حرمت آن را بیان می کند. آیات 90 و 91 سوره مائده، آیاتی است که در این باره حجت را بر همگان تمام می کند و می فرماید:

«ای کسانی که ایمان آوردید! شراب و قمار و بت ها و ازلام( نوعی بخت آزمایی)، پلید و از عمل شیطان است. از آن ها دوری کنید تا رستگار شوید." "شیطان می خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید)خودداری خواهید کرد؟»
علاوه بر آن خداوند در سوره بقره می فرماید:
«از شراب و قمار از تو می پرسند، بگو در آن گناه بزرگی است و سود هایی برای مردمان دارد ولی گناه آن ها از آن بیشتر است»

شراب، مادر گناهان
صفحه حوادث روزنامه ها را که ورق بزنید، عصبانیت های بیش از حد، تجاوز به عنف، سرقت، قتل، تصادفات مرگبار و ... گاهی یک علت یکسان دارند. شرب خمر .
از حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) پرسیده شد:که بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ فرمودند:

«شراب خواری، خداوند چیزی مانند شراب خواری را گناه نکرده است، ممکن است شخص نماز واجب خود را ترک کند، و با مادر و خواهر و دختر خود زنا کند در حالیکه مست و لایعقل است»(13)

از حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) پرسیده شد: آیا شما فرمودید که شراب از دزدی و زنا بدتر است؟ حضرت فرمودند:
«بلی، زنا کننده شاید گناه دیگری نکند. لیکن شرابخوار، چون شراب خورد، زنا می کند. آدم می کشد و نماز را ترک می کند.»(14)

بر اساس روایات شخص شرابخوار:

1.    کریه منظر وارد قیامت می شود
2.    شامل شفاعت اهل بیت(علیهم السلام) نمی شود
3.    مورد لعنت خداوند است
4.    هم ردیف با بت پرستان و کافران است
5.    عامل قساوت قلب و بیزاری انبیاء و فرشتگان
6.    نمازش قبول نمی شود

برای اطلاع بیشتر در مورد شرابخواری و احادیث و حدود آن به مطلب گناهان کبیره مبحث شرابخواری مراجعه کنید:
گناهان کبیره: شرابخواری- 1
گناهان کبیره: شرابخواری- 2


پی نوشت:
1.    بشاره الاسلام صفحه 25
2.    الزام الناصب صفحه 183، منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 258 و تحف العقول صفحه 43
3.    بحارالانوار جلد 52 صفحه 256، بشاره الاسلام صفحه 133 و الزام الناصب صفحه 183
4.    منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 257، بشاره الاسلام صفحه 132 و الزام الناصب صفحه 183
5.    الزام الناصب صفحه 184 و بشاره الاسلام صفحه 134 و 259
6.    الامام المهدی صفحه 158
7.    بشاره الاسلام صفحه 75 و الزام الناصب صفحه 195
8.    بشاره الاسلام صفحه 27 و 76
9.    مسند احمد حنبل جلد 2 صفحه 418
10.    بشاره الاسلام صفحه 76
11.    منتخب الاثر صفحه 431، بحارالانوار جلد 52 صفحه 259، بشاره الاسلام صفحه 134 و الامام المهدی صفحه 219
12.    الزام الناصب صفحه 184
13.    فروع کافی کتاب الاشربة حدیث 16 باب شارب الخمرج 6 ص 399. به نقل از گناهان کبیره . نوشته شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ج 1و 2
14.    همان، باب ان الخمر رأس کل ثم و شر، ج6، ص 403، حدیث 8. به نقل از گناهان کبیره . نوشته شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ج 1و 2

منبع احادیث: روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی پور

نتیجه ی توبه و کبر

روزى حضرت عیسى (علی نبینا و علیه السلام) با جمعى از حواریون از راهى مى گذشتند. در میان راه، مرد گنهکارى که در آن زمان به فسق و فجور معروف و مشهور بود، آنها را دید. ابتدا مثل همیشه، پر از کبر و غرور، با سر بالا و نگاهی تحقیر آمیز از کنارشان گذشت. اما کمی که جلوتر رفت، ناگهان با خود فکر کرد که چه فرقی بین او و عیسی (ع) و همراهانش هست که تمام مردم، برای آنها احترام قائلند و برعکس، هیچ کس از او خوشش نمی آید و در بین مردم، به بدی معروف است. با خودش گفت که چرا من خوب نباشم و چرا زندگی ام را با این همه سیاهی و نفرت بگذرانم. در همین فکرها بود که نگاهش را به سمت عیسی (ع) و یارانش برگرداند و سراسر وجودش، پر از پشیمانی و شرمندگی شد.

با خود اندیشید که هرچند در همه ی عمر قدمى به خیر برنداشته ام و با این آلودگى و ناپاکى، قابلیت همراهى با پاکان را ندارم، اما چون این گروه دوستان خدا هستند، اگر به همراهی آنها دو سه گامى بروم، بد نخواهد بود و شاید تأثیری داشته باشد و خیری نصیبم شود. به همین دلیل، خود را همانند سگ اصحاب کرد و به دنبال آن جوانمردان فریادکنان و زوزه کشان راه افتاد.

یکى از حواریون که قضیه را فهمید و مرد را که به بدکارى شهره شهر و مشهور دهر بود شناخت و دید که به دنبال آنها مى آید، رو به حضرت کرد و گفت: «یا روح الله! اى جان پاک! این مرده دل بى باک را کجا لیاقت همراهى با ماست، و بودن این پلید ناپاک از پى ما در کدام مذهب رواست؟ او را از ما بران تا ما را دنبال نکند و از همراهى ما جدا شود که مبادا شومى گناهانش دامن زندگى ما را بگیرد!»

عیسى (ع) به فکر فرو رفت و با خود گفت که به آن شخص چه بگوید و چگونه عذر او را بخواهد که ناگاه وحى الهى رسید که: «یا روح الله! دوست خودپسند خود را بگوى تا کار از سر گیرد، که هر عمل خیرى که تا امروز  انجام داده بود، به خاطر نظر حقارتى که به آن بنده انداخت، از دیوان و دفتر عمل او محو کردیم. و آن فاسق گناهکار را بشارت بده که به خاطر آن حسرت و ندامتی که به پیشگاه ما پیش آورد، مسیر توفیق به روى او باز کردیم و راه هدایت و عنایت را برایش هموار ساختیم...»

منبع:
تفسیر فاتحه الکتاب ص63، به نقل از شرح دعای کمیل، قسمت پنجم، حجه الاسلام والمسلمین حسین انصاریان

عشق نمک گیر...


imam zaman 116

صبر کن عشق زمین گیر شود بعد بیا

یا دل از فرقت تو پیر شود بعد بیا

ای کبوتر به کجا قدر دگر صبر نما
آسمان ، پای پرت پیر شود بعد بیا

باش تا صفحه آیینه دل پاک کنم
نکند روی تو دلگیر شود بعد بیا

یک نفر حسرت لبخند تو را می گرید
خنده کن عشق نمک گیر شود بعد بیا

تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد بیا

ظاهر هر کس و ناکس به تو مشغول شدست
صبر کن عشق تو اکسیر شود بعد بیا

خواب دیدم شبی از راه سوارت آمد
باش تا خواب تو تعبیر شود بعد بیا

ب منوچهری