درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

دیر اما خوب ...زیر سایه بنشین

توکل باد به غبغبش انداخته بود و روی تخت سلطنتش تکیه داده بود که باز به سرش زد و با صدای خراشیده اش چند نفر از مامورانش را صدا زد و به آنها دستور داد تا به مدینه روند و امام هادی(علیه السلام) را به سامرا بیاورند.

 


ماموران به سرعت سوار بر اسب به راه افتادند و راهی مدینه شدند. بالاخره بر در خانه ی امام (ع) رسیدند و دوباره با ایشان راهی سامرا شدند.
آن روز خورشید تمام همتش را صرف گرم کردن زمین کرده بود و هوا بسیار گرم بود.
در راه همه ی افراد گرسنه و تشنه شدند و مجبور شدند تا در بیابانی بی آب و علف استراحت کنند.
ابوالعبّاس، که یکی از ماموران متوکل بود، رو به امام(ع) گفت: یا اباالحسن ! در این صحراى بزرگ چگونه استراحت کنیم؟

حضرت هادی(ع) فرمودند: همین جا مناسب است.

همه در حال پهن کردن اسباب و اثاثیه بودند که ناگهان متوجه شدند در کنارشان دو درخت بسیار بزرگ با شاخه هاى زیاد بر زمین سایه افکنده و کنار یکى از آن ها چشمه اى است و آب آن بر زمین جارى مى باشد، که بسیار سرد و گوارا است.

چند نفر از ماموران که از تعجب چشمانشان گرد شده بود، گفتند: ما بارها و بارها از این منطقه عبور کرده ایم اما چنین درختانی را اینجا ندیده بودیم.

ابوالعباس به آن حضرت خیره شده بود و با خودش می گفت که باید از این قضیه سر در بیاورم که ناگهان امام هادی(ع) به او تبسّمى کردند و بعد هم رویشان را از او برگرداندند.

ابوالعباس زمانی که همه مشغول استراحت بودند، کنار یکى از آن دو درخت رفت و شمشیر خود را زیر خاک پنهان کرد و دو سنگ به عنوان علامت و نشانه روى آن ها نهاد.

***

کاروانیان به راه افتادند و سمت سامرا رفتند. ابوالعباس راه را بازگشت اما هیچ اثرى از درخت و چشمه آب نیافت و شمشیر خود را برداشت و به قافله ملحق شد.

او که متوجه معجزه امام هادی(ع) شده بود، دست به سمت آسمان بلند کرد و از خداوند خواست که او را از دوستان و معتقدان به حضرت ابوالحسن، امام هادى(ع) قرار دهد.
در همین لحظه، حضرت متوجّه او شدند و فرمودند: اى ابوالعبّاس ! بالا خره کار خود را کردى؟

او گفت :بلى، یاابن رسول اللّه ! من نسبت به شما مشکوک بودم و الان به حقانیّت شما معتقد شدم و به لطف خداوند منّان هدایت یافتم .
حضرت(ع) فرمودند: آرى چنین است ، همانا افراد مؤمن و اهل معرفت، کمیاب هستند.
منبع: إثبات الهداة : ج 3، ص 378، ص 47، به نقل از خرائج راوندى.

چه کسی سر حضرت آدم را پس از به جا آوردن حج، تراشید؟

امام هادی (علیه السلام) که در زمره امامان شیعه و از خاندان رسالت است، از ویژگی دانشی گسترده و جامع برخوردار است، طوری که سمبل‌های دانش و فرهنگ وی، عقول را حیران و اندیشه‌ها را به اعجاب واداشته است.

به نقل از ایسنا، امام دهم همچون پدران و اجداد بزرگوار خود در علم و دانش سرآمد روزگار بود. درخشش او در مدت حیاتش احترامی شگفت در قلوب همگان ایجاد کرده بود. نامه آن حضرت در رد پیروان معتقد به تفویض و جبریون و اثبات عدل و حد مابین جبر و تفویض، از فرازهای شگفت‌آور دوره امامت امام هادی محسوب می‌شود و بسیار مورد تعمق و توجه می‌باشد.

پاسخ امام هادی(علیه السلام) به سوال یحیی بن اکثم در مجلس واثق، خلیفه عباسی

گوشه‌ای دیگر از دریای بیکران دانش امام هادی (علیه السلام) در تاریخ خطیب بغدادی تجلی دارد. او به شهادت خود دانش امام را متذکر شده و در مقام اثبات آن می‌گوید: روزی یحیی بن اکثم در مجلس واثق خلیفه عباسی که جمعی از علماء و فقها حضور داشتند، سؤال کرد که چه کسی سر حضرت آدم (علیه السلام) را هنگامی که حج به جا آورد، تراشید؟ تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند، واثق گفت: هم اکنون من کسی که جواب این سؤال را بدهد حاضر می‌کنم، سپس شخصی را بدنبال حضرت هادی (علیه السلام) فرستاد و ایشان را به دربار خلیفه دعوت کرد. امام نیز دعوت را پذیرفت و برای اظهار و بیان حقیقت به دربار واثق رفت.

خلیفه پرسید: ای ابوالحسن به ما بگو چه کسی سر حضرت آدم را هنگام حج تراشید؟ امام فرمود: ای واثق تو را به خدا سوگند می‌دهم که ما را از بیان و جواب آن معاف کنی، خلیفه گفت: ترا سوگند می‌دهم که جواب را بفرمایی! امام(علیه السلام) فرمود: اکنون که قبول نمی‌کنی، پس می‌گویم. پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش که رسول خدا باشد، اطلاع داد که فرمودند: برای تراشیدن سر آدم جبرئیل مأمور شد یاقوتی از بهشت آورد و به سر آدم کشید تا موهای سرش بریزد.

زیارت جامعه به درخواست چه کسی بیان شد؟

مدیر گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام) گفت: فصاحت و بلاغت توأم با جامعیت سخنان امام هادی(علیه السلام)، زیارت جامعه کبیره را در زمره جامع ترین اسناد شیعی در بیان فضائل و ویژگی های ممتاز امامان شیعه قرار داده است و گزافه گوئی نخواهد بود اگر آن را ارادت نامه شیعیان به محضر اربابان معصوم بنامیم.

به گزارش منتظر به نقل از مهر، حجت الاسلام مهدی اسماعیلی مدیر گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام) گفت: زیارت جامعه به اعتراف محدثان بزرگ، از آثار ماندگار  و از احادیث معتبر شیعه است که در آن امام هادی(علیه السلام) به موسی بن نخعی، شیوه سخن گفتن با مقام عصمت را تعلیم فرموده است.

وی با اشاره به تاریخچه انشاء زیارت جامعه کبیره افزود: داستان از آنجا شروع می شود که شخصی به نام موسی نخعی تقاضا می کند تا امام روش سخن گفتن با امامان را به او بیاموزد آن هم سخنی که نه قبل از آن بر زبان کسی جاری شده باشد و نه بعد از آن. و امام در کمال فروتنی و تواضع، یکی از ماندگارترین آثار معنوی خویش را  به موسی نخعی، آموزش می دهد و به او سفارش می کند که شرط اول در ارتباط و پیوند معنوی با ارواح نورانی معصومین، توجه به عظمت آفریدگار و خدای سبحان است و لذا باید زبانت به ذکر و یاد خدا گویا باشد که این در حقیقت اجازه ورود به محضر خالص ترین بندگان خدا است.

اسماعیلی تصریح کرد: این سفارش امام به همه دین مداران است که تمام برنامه ها باید بر محور توحید و خداشناسی باشد و لذا سفارش می فرماید که باید جسم و روانت را سر شار از وقار و آرامش نمائی تا رشحاتی از فضای عطر آگین معنوی مقام و منزلت معصوم نصیبت شود. در این صحیفه بزرگ امام شناسی به بیش از 200 وصف از اوصاف امام اشاره شده است، که در مجموع آن، ترجمان شخصیت حقیقی پیشوایان برتر ترسیم شده است.

وی با ارائه توضیحاتی در مورد شرایط زیارت امام اظهار داشت: زائر هنگامی که مقابل بارگاه امام می ایستد اعتراف می کند که صاحب این بقعه منتسب به با افتخارترین خاندان در این عالم است یعنی بیت نبوت، خانه وحی، خانه ای که مقربان از فرشتگان به آنجا رفت و آمد می کنند. زائر، مدفون در آن قطعه از زمین را خزانه دانش ها و مرکز آگاهی ها می داند، و پس از این وصف او را تنها فرد شایسته زمامداری و رهبری جامعه بشری می نامد، و چقدر آگاهانه این دو وصف در کنار هم می آیند که سیاست به معنای رهبری و اداره صحیح زندگی مردم دانش لازم دارد آنهم دانشی که مصدرش وحی باشد. 

مدیر گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام) در پایان تأکید کرد: در این زیارتنامه شخص زائر باید بداند که او در محضر کسی قرار دارد که او پیشوای هدایت، و چراغ در تاریکی ها و با وصف مطیعان امر خدا و خالص در بندگی و مطیع اوامر مولی و ذوب شده در حب و دوستی خالق است. و بالاخره شخص زائر می آموزد که راهی غیر از روش و منش آنان در زندگی برای رسیدن به سعادت وجود ندارد.

تحقیق امام رضا علیه السلام در مورد مسئله اراده

سلیمان به امام علی بن موسی الرضا علیه السلام روکرد و گفت: اجازه می فرمایید سؤال کنم؟
امام علیه السلام هر چه می خواهی، سؤال کن.
سلیمان: چه می گویی دربارة کسی که «اراده» را یکی از اوصاف ذات خداوند هم چون حی و سمیع و بصیر و قدیر می داند؟[1]
امام علیه السلام (برای این که بدانی وصف مرید بودن خداوند با سمیع و بصیر بودن متفاوت است، کافی است در این نکته دقت کنی که) می گویی: «اشیای جهان حادث گردید و با یکدیگر اختلاف یافت، زیرا خداوند اراده کرده چنین باشد»، امّا در مورد سمیع و بصیر بودن خدا چنین تعبیری ممکن نیست. این خود دلیل بر این است که این دو وصف یکسان نیستند (یکی از صفات فعل است و دیگری از صفات ذات).
سلیمان: امّا می دانیم خداوند از ازل مرید بوده.
امام علیه السلام آیا اراده غیر از ذات اوست یا عین ذات او؟
سلیمان: غیر ذات اوست.
امام علیه السلام پس باید قائل به تعدد امر ازلی باشی؛ چرا که غیر از ذات او وصف قدیمی را به نام «اراده» پذیرفته ای!
سلیمان: من چیزی را جز ذات او قدیم ندانستم.
امام علیه السلام پس می گویی اراده حادث است؟
سلیمان: نه، حادث نیست.
در این جا بود که مأمون فریاد زد و گفت: ای سلیمان! چرا مکابره می کنی و جواب سر بالا می دهی؟ انصاف بده (گاه می گویی اراده حادث نیست، سپس می گویی قدیم هم نیست؛ پس نه حادث است و نه قدیم. این که ممکن نیست). مگر نمی بینی جمعی از صاحب نظران در اطراف تو نشسته اند و سخنانت را می شنوند.
سپس مأمون به امام علیه السلام رو کرد و گفت: ادامه بدهید. بالاخره او عالم علم کلام در خطة خراسان است!
امام علیه السلام بار دیگر مطلب سابق را تکرار کرد و فرمود: اراده حادث است؛ چرا که هر گاه چیزی ازلی نباشد، باید حادث باشد و هنگامی که حادث نباشد، باید ازلی باشد.
سلیمان: ارادة او از اوست، همان گونه که سمیع و بصیر بودن و علم از اوست.
امام علیه السلام در ازل چه چیز را اراده کرد؟ لابد خودش را!
سلیمان: نه.
امام علیه السلام پس مرید مانند سمیع و بصیر نیست.
سلیمان: خودش را اراده کرد، همان گونه که به خودش عالم بود!
امام علیه السلام پس وجودش از طریق ارادة او بوده است؟
سلیمان: آری!...
این جا بود که مأمون و اطرافیانش خندیدند و امام علیه السلام نیز خندید و عجز و ناتوانی سلیمان ظاهر شد.[2]
امام علیه السلام ای سلیمان، بگو ببینم آیا خداوند به آن چه در بهشت و دوزخ است، عالم است؟
سلیمان: آری.
امام علیه السلام آیا آن چه خدا می داند، تحقق می یابد (زیرا به عقیدة تو ارادة او عین علم اوست)؟
سلیمان: آری.
امام علیه السلام بنابراین، دیگر جایی برای این باقی نمی ماند که اراده کند چیزی را بر آن ها بیفزاید یا کم کند، در حالی که در قرآن می گوید: «کلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب»[3](هر زمان پوست های آن ها (دوزخیان) بسوزد، پوست های دیگری به جای آن قرار می دهیم تا عذاب را بچشند).
و نیز می فرماید: «لهم ما یشاءون فیها و لدینا مزید»[4] (بهشتیان آن چه می خواهند، برای آن ها خواهد بود و نزد ما اضافه بر آن است. این ها همه نشان می دهد که علم او غیر از ارادة اوست و گرنه این تغبیرات معنا نداشت).
سپس امام علیه السلام فرمود: بگو ببینم این که خداوند می فرماید: «و اذا اردنا ان تهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها»[5] (هنگامی که اراده کنیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای مترفین آن بیان می داریم و هنگامی که به مخالفت پرداختند، آن ها را هلاک می سازیم) آیا معنای این سخن این نیست که اراده امری حادث است؟
سلیمان: چرا.
امام علیه السلام بنابراین، گفتار تو که اراده عین ذات خداست، باطل است؛ زیرا خداوند نه خود را ایجاد کرده و نه دگرگونی و تغییر در دانشش راه دارد (او از ازل بوده و تا ابد هست بدون هیچ گونه دگرگونی).
به این ترتیب، امام علیه السلام از طرق مختلف راه را بر او بست و با دلایل گوناگون ثابت فرمود که اراده از صفات فعل است و حادث است و نمی تواند عین ذات خداوند باشد. سلیمان نیز خود را چنان در تنگنا دید که قادر بر جواب نبود و از سخن بازماند.
این شکست بزرگ بر مأمون سخت گران آمد، ولی ناچار به سلیمان رو کرد و گفت: ای سلیمان، این مرد عالم ترین فرد بنی هاشم است (و کسی توانایی مقابلة علمی با او را ندارد). پس مجلس پایان یافت و مردم متفرق شدند.[6]
1. در این که اراده از صفات ذات است یا صفات فعل، در میان علمای علم کلام بحث و گفت وگوست. آخرین سخن دراین زمینه این است که اراده دو گونه است: ارادة فاعلی و ارادة فعلی. اولی به علم خداوند به نظام احسن بازگشت می کند و علم جزء صفات ذات است، امّا دومی جزء صفات فعل محسوب می شود. تکیة امام علیه السلام در این بحث ها روی معنای دوم است. زیرا در بیشتر آیات و روایات هنگامی که «اراده» گفته می شود، همین معنا مورد نظر است.
2. زیرا ارادة خداوند را علت وجود خداوند گرفت و ازلیت او را انکار کرد و این به سبب بن بست سختی بود که امام علیه السلام در استدلال برای او ایجاد فرمود.
3 . نساء / 56.
4 . ق / 35.
5 . اسراء / 16.
6 . عیون أخبار الرضا، ج 1، ص 179به بعد؛ بحار الأنوار، ج 49، ص 177.

محکومیت انتشار نامه های تکفیری علیه شیعیان در خیابان‏های لندن

مجلس مسلمانان بریتانیا با محکوم کردن رفتارهای «انجم شودری» که برای انتشار نامه های مملو از تکفیر و عناد بر ضد شیعیان به خیابانها آمدند؛ تأکید کرد که "با قوت تمام بر ضد هر کسی که خواستار تفرقه افکنی در مجمتع باشد می ایستد" و از رسانه های انگلستان نیزخواست که "از دامن زدن به تنش هایی که وجود ندارد امتناع کنند".

به گزارش موعود به نقل از  ابنا پارلمان مسلمانان بریتانیا امروز ـ دوشنبه 23 اردیبهشت ـ با صدور بیانیه ای، انتشار و پخش نامه های تکفیری و فرقه گرایانه علیه شیعیان که از سوی گروهک های متشدد در خیابانهای لندن انجام می شود را محکوم کرد و تأکید کرد که مسلمانان در انگلستان در صفی واحد بر ضد تبلیغات فرقه ای و فتنه جویانه می ایستند.
در این بیانیه با اعلام اینکه "اخیراً پیام های فرقه ای در خیابانهای لندن انتشار یافته است، آمده است: "ما رفتارهای «انجم شودری» و اعضای آن را که برای انتشار نامه های مملو از تکفیر و عناد بر ضد شیعیان به خیابانها آمدند را محکوم می کنیم".
گفتنی است که شودری رهبری جنبش های سلفی را در انگلیس به عهده دارد و اخیراً نیز از سوی مقامات انگلیسی در مورد فعالیتهایش هشدار گرفته است.
مجلس مسلمانان بریتانیا تأکید کرد که "با قوت تمام بر ضد هر کسی که خواستار تفرقه افکنی در مجمتع باشد می ایستد" و از رسانه های انگلستان نیزخواست که "از دامن زدن به تنش هایی که وجود ندارد امتناع کنند".
همچنین این مجلس گفت که مسلمانان از شیعه و سنی در انگلستان متحد هستند و تاریخ بلندی در تعاون و همکاری دارند، و ما درک می کنیم که وضعیت در خاورمیانه و عالم اسلامی بحرانی شده است، و کسانی از خارج مجمع اسلامی می خواهند از این تفرقه های ایجاد شده بین مسلمانان حداکثر استفاده را بکنند و اهداف شوم خود را پیش ببرند.
مجلس اسلامی بریتانیا از تمامی علما و رهبران مؤسسات دینی خواست که "با جدیت و تمام قوا بر ضد فرقه گرایی بایستند".
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است : "متأسفانه زوال و نابودی ارزش های اسلامی مربوط به زندگی انسان ها و وحدت مسلمانان در کشورهایی مانند سوریه، عراق، بحرین، اندونزی و پاکستان همچنان ادامه دارد".
پارلمان مسلمانان بریتانیا که بزرگترین مؤسسه اسلامی در انگلستان است و بیش از 500 مؤسسه ملی، محلی، اقلیمی، مساجد، مدارس و جمعیات های خیریه در آن عضویت دارند، به طور مستمر درگیری های فرقه ای در تمامی کشورهای اسلامی را محکوم می کند و از تمامی مسلمانان می خواهد که فوراً به اعمالی که منجر به قتل و شکنجه می شود پایان دهند.