درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

فراوانی باران

شاید بعضی از آدمها که از نم و نمور شدن بدشان می آید، از باران خوششان نیاید. البته برخی هم باران را دوست ندارند چون سرپناهی ندارند. ولی در مجموع، باران، نماد واقعی رحمت خداست. از طرفی، به برکت باران، خاک، حاصلخیز می شود و مردم زمین را به آن وسیله سیر و ثروتمند می کند و از سوی دیگر، آسمان از آلودگیها پاک می گردد. علاوه بر اینها، بزرگی می گفت، شیاطین در هنگام باریدن باران، توانایی کمتری برای فریب و وسوسه دارند. (1)

فراوانی باران، از ویژگیهای اختصاصی حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) است. ویژگی ممتازی که غیر از آنکه نشانگر زیاد شدن برکت در دوران مولای ماست، نشانگر رحمت بی کران خداوند در آن زمان نیز هست و البته همه ی اینها به خاطر ظهور آقایی است که به وسیله ی او شرّ و بدی از دامن زمین پاک می شود.

خداوند درباره ی آن زمان می فرماید: «یومَ تُبَدِّلُ الارضُ غیر الارضِ» (2) (روزی که زمین به زمین دیگری تبدیل می شود.)

علت تبدیل شدن زمین به زمینی دیگر را شاید بشود با این روایات، اینگونه برداشت کرد:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «زمین میوه های خود را می دهد و چیزی را بر ایشان پنهان نمی کند.» (3)

سرسبزی و حاصلخیزی زمین در آن زمان بی نظیر است. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، می فرمایند: «در عهد او زمین گیاه خود را بیرون می آورد و آسمان برکت خود را نازل می کند.» (4) و «در آن زمان زنی از عراق به شام می رود و پای خود را جز بر گیاه نمی گذارد.» (5)

این، یعنی تبدیل شدن بیابانهای عراق تا شام به سبزه زار، چیزی است که برای هیچ امتی پیش نیامده است. امیرالمؤمنین علی (ع)، این نعمتها را ناشی از جاری شدن عدل در جهان می دانند و می فرمایند: «زمین به عدل خرسند می شود. آسمان باران خود را، درخت، میوه ی خود را و زمین، گیاه خود را می دهد و خود را برای اهش زینت می کند.» (6)

چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت...

 

پی نوشت:
1. سخنرانی اسماعیل شفیعی سروستانی در جمع موعودیان.
2. سوره ی ابراهیم، آیه ی 48
3. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 145؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، ص 345
4. احتجاج طبرسی، ج 2، ص 11؛ به نقل از همان، ص 346
5. الخصال، ص 626؛ به نقل از همان.
6. تفسیر القمی، ج 2، ص 346؛ به نقل از همان، ص 348
 منبع: نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، صص 345- 348

شباهت حضرت مهدی (عج) به ذوالقرنین (ع)

ذوالقرنین (علیه السلام)، پیامبر نبود ولی از انسانهای صالح بود که مردم را به سوی خداوند دعوت می کرد. علامه مجلسی، درباره ی او می گوید: «از اخبار برمی‏آید که این غیر از اسکندر است و او در زمان ابراهیم و اولین پادشاهان بعد از نوح بوده است.» (1)
همانطور که پیش از این گفتیم، بهترین میراثهای هر نبی و انسان صالح، به آخرین وصی (عجل الله تعالی فرجه) داده شده است. در ادامه به بیان شباهتهای حضرت مهدی (عج) با حضرت ذوالقرنین (ع) می پردازیم.

شباهتها:

1. ذوالقرنین پیغمبر نبود ولی مردم را به سوی خدا دعوت کرد و به تقوی و خداترسی می‏خواند. قائم‏ (ع) نیز پیغمبر نیست، زیرا که بعد از حضرت محمد مصطفی‏ (صلی الله علیه و آله) دیگر پیغمبری نیست، ولی آن حضرت نیز به سوی خدای تعالی و تقوی و پرهیزکاری دعوت می‏کند. آقای ما نیز همچون ذوالقرنین بر مردم حجّت است. (2)

2. خداوند ذوالقرنین را به آسمان دنیا بالا برد و از زمین برای او پرده ‏برداری شد، همه جای زمین - از کوهساران و دشت‏ها و دره‏ها - و از مشرق تا مغرب همه را مشاهده کرد و خداوند به او از هر چیزی علمی عنایت فرمود که با آن، حقّ و باطل را بشناسد، و در دو شاخ او قطعه ابری قرار داد که در آن تاریکی‏ها و رعد و برق بود تا تأیید شود، سپس به زمین فرستاده شد و به او وحی شد که در دو ناحیه غرب و شرق زمین سیر کن. (3) حضرت مهدی (عج) نیز در هنگامه ی تولدشان به آسمان اول برده شدند.

3. ذوالقرنین بنابر آنچه در قرآن کریم آمده به شرق و غرب زمین رسید. حضرت مهدی (عج) نیز، همین‏طور خواهد بود. رسول خدا (ص) ضمن حدیثی مفصل فرمودند:«... و به درستی که خداوند - عزّوجلّ - ذوالقرنین را در زمین مکنت داد و برای او از هر چیزی سببی عنایت فرمود تا به شرق و غرب زمین رسید. خداوند - تبارک و تعالی - سنّت او را در قائم از فرزندانم نیز جاری خواهد ساخت، تا به شرق و غرب زمین دست یابد، تا جایی که هیچ آبگاه و جایگاهی از آن - هموار و ناهموار، کوه و دشت - باقی نماند مگر این ‏که زیر پاهای او قرار دهد، و خداوند - عزّوجلّ - گنجینه‏های زمین و معادن آن را برایش آشکار می‏سازد، و او را به وسیله رعب یاری می‏کند، و زمین را به وسیله ی او پر از عدل و قسط می‏نماید چنان‏که از ظلم و جور پر شده باشد.» (4)

4. ذوالقرنین پیغمبر نبود ولی به او وحی شد. حضرت بقیة الله (‏ع) نیز پیغمبر نیست ولی - چنان‏که در حدیثی نقل شده - به او وحی می‏شود.

5. ذوالقرنین بر ابر سوار شد. آقای ما نیز، بر ابر می‏نشیند. امام محمد باقر (ع) فرمودند: «ذوالقرنین میان دو ابر مخیّر شد، ولی او ابرِ رام را انتخاب کرد، و ابرِ سخت برای صاحب شما ذخیره گردید. راوی گوید: عرض کردم: سخت کدام است؟ فرمود: هر آن ابری که در آن رعد و صاعقه و یا برق باشد، صاحب شما بر آن سوار می‏شود...»(5)

پی نوشت:
1. موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 1، ص241
2. همان.
3. بحار الانوار: 198:12؛ به نقل از همان منبع، ص 242
4. کمال الدین: 394:2؛ به نقل از همان منبع.
5. بحار الانوار: 182:12؛ الاختصاص: 194؛ به نقل از همان منبع، ص 243

نهر شیر و آب

حتماً می دانید که حضرت موسی (علیه السلام)، عصایی داشتند که به اذن خداوند، آب را خون می کرد، رود را می شکافت و به اژدها تبدیل می شد. امّا اگر زندگی حضرت موسی (ع)، را پس از فرار از دست فرعونیان خوانده باشید، می دانید که ایشان، سنگی نیز داشتند که به وسیله ی آن، بنی اسرائیل از حمل آب بی نیاز می شدند. هر جا که این سنگ را روی زمین می گذاشتند، به اذن خداوند از آن آب جاری می شد.

فکرش را بکنید که به غیر از انگشتر حضرت سلیمان، پرچم پیروزی رسول خدا (ص) وزره ایشان، ذوالفقار و دیگر میراث انبیاء، عصا و سنگ حضرت موسی (ع) نیز به آقای ما رسیده است. البته، امامان پیش از ایشان نیز، به این میراث دسترسی داشتند امّا استفاده از این میراث در زمان حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه) محقق می شود.

امام محمد باقر (ع)، ضمن حدیثی این واقعیت را می شکافند: «چون قائم (ع) به مکه خروج کند و اراده و قصد کوفه نماید، منادی آن حضرت ندا می کند: "آگاه باشید! کسی طعام و آب حمل نکند" و سنگ موسی (ع) را که از آن دوازده چشمه جاری می شد، حمل می کنند. در منزلی فرود نمی آیند مگر آنکه آن را نصب می نمایند و از آن چشمه ها جاری می شود. هر که گرسنه باشد، سیر  و هر که تشنه باشد سیراب می شود. آن سنگ، توشه ی ایشان است تا وارد نجف شوند. چون در ظهر کوفه فرود آمدند، از آن پیوسته آب و شیر جاری می شود. هر که گرسنه باشد، سیر و هر که تشنه باشد، سیراب می شود.» (1)

چشمه ی شیر! شبیه چه چیزی است؟ شبیه بهشت؟ درست حدس زدید! قرار است، به همین زودی زود، آقای ما و بهشت هر دو با هم ظهور کنند. شاید باید درست تر بگوییم: بهشت با آقای ما ظهور می کند...

 

پی نوشت:
1. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 690؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 7، ص 370

شباهت حضرت مهدی (عج) به شعیب (ع)

حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه) میراث دار همه ی انبیاء و اولیاء الهی اند. در قسمتهای پیشین، شباهت آن حضرت با پیامبران مختلف را برشمردیم. در این قسمت شباهت ایشان را با حضرت شعیب بررسی می کنیم.

1. شعیب‏ (علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد تا این‏که عمرش طولانی و استخوان‏هایش کوفته شد، سپس از نظرشان غایب گشت - تا آن‏جا که خدا خواسته بود - و دوباره به صورت جوانی به آن‏ها بازگشت. (1)

حضرت مهدی‏ (ع) نیز با وجود طول عمر به صورت جوانی ظاهر می‏شود که کم‏تر از چهل سال دارد، از حضرت صادق‏ (ع) روایت شده است که: «آن‏که از چهل سال بیشتر داشته باشد، صاحب این امر نیست. (2)

2. شعیب‏ (ع) از محبت خداوند آن ‏قدر گریست که دیدگانش از بین رفت، خدای - عزّوجلّ - چشمانش را بازگرداند. دوباره گریست تا آن‏که نابینا شد، باز خداوند دیدگانش را بینا کرد باز هم گریست تا کور شد، بار دیگر خداوند بینایی را به او بازگرداند. (3) حضرت مهدی‏ (ع) در زیارت ناحیه [خطاب به جدّش حسین‏ (ع)] چنین گفته است: «وَلَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً؛ و به جای اشک بر تو خون می‏گریم».

3. شعیب‏ (ع) در قوم خود گفت: «بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ (4) آنچه خداوند باقی گذارده برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید. امام باقر (ع) فرمودند: «هنگامی که قائم (ع) خروج کند به کعبه تکیه می‏زند، و سیصد و سیزده مرد نزدش حاضر می‏شوند، پس اولین سخنی که به زبان می‏آورد این آیه است: «بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» سپس می‏گوید: من بقیة اللَّه در زمین و خلیفه خدا و حجّت او بر شما هستم. پس هیچ مسلمانی بر او سلام نمی‏کند، مگر این‏که چنین می‏گوید: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ»...» (5)

 

پی نوشت:
1. بحار الانوار: 385:12؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج 1، ص 243
2. بحار الانوار: 319:52؛ به نقل از همان.
3. بحار الانوار: 380:12؛ به نقل از همان، ص 344
4. سوره هود، آیه 86.
5 . کمال الدین: 331:1؛ به نقل از همان منبع.

زره مخصوص

این روزها هم زره می پوشند. همان لباسهای ضد گلوله ای که مأموران در عملیاتهای اجرایی به تن می کنند، چیزی شبیه زره ها، در جنگ های قدیمی است. شاید بد نباشد بدانید هر امامی یک زره داشت. زرهی که خاص او بود و اگر به تنش می نشست، معلوم می شد که امام، اوست نه کس دیگری. امّا رد زرهی خاص در تاریخ اسلام مانده است که تنها بر تن دو نفر راست می آید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه). (1)

در هفته ی گذشته، راجع به میراث رسول خدا (ص) برای آخرین فرزندشان سخن گفتیم و شما را با پرچم مخصوص رسول خدا (ص) که به آقای ما رسیده است، آشنا کردیم. در این قسمت، سخن از زرهی به میان می آوریم که تنها و تنها به قامت خاتم النبیین (ص) مناسب و اندازه است و خاتم الوصیین (علیه السلام).

امام صادق (ع) به یکی از یاران خویش فرمودند: «ای ابا محمد! به درستی که پدرم، زره رسول خدا (ص) را پوشید و آن، بر زمین می کشید؛ به درستی که من آن را پوشیدم، برای من اندازه تر بود و این زره مناسب قامت قائم (ع) است چنانچه برای رسول خدا (ص) اندازه بود. دامنش از زمین بالاتر می آید به صورتی که انگار جلوی آن را با دو حلقه بلند کرده اند.» (2)

همچنین فرمودند: «به درستی که قائم ما کسی است که وقتی زره رسول خدا (ص) را بپوشد، پس آن را پر کند؛ یعنی زیاد و کم نشود و به درستی که ابوجعفر (امام باقر (ع)) آن را پوشید، پس برای قامتش بلند بود.» (3)

البته آقای ما که به اندازه ی یک دنیا دشمن دارند، حتماً به زره و لباس ضد گلوله نیاز خواهند داشت. ولی این را هم بدانید که وجود پرچم و زره رسول خدا (ص)، مژده ایست. مژده ای به دوستداران امام که بدانید: پیروز میدان حتماً آقای ما خواهد بود.

 

پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 26، ص 203؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر  مسجد مقدس جمکران، ج 7، ص 358
2. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 691؛ همان.
3. بصائر الدرجات، ص 196؛ به نقل از همان، ص 357