ضرورت طرح مباحث مهدوی رایگان
یکی از مباحثی که همواره بین مردم اهمیت و جذابیت خاصی داشته، مسأله پایان جهان و آینده آن است، و از مسائلی که همواره ذهن نظریه پردازان و اندیش¬وران را به خود مشغول کرده، همین مسأله است.
برتراندراسل فیلسوف مشهور انگلیسی می گوید:« جهان در انتظار مصلحی است که آن را زیر یک پرچم و یک شعار در می آورد»
عقیده به منجی آخر الزمان افزون بر مکاتب الاهی ( اسلام- یهودیت و مسیحیت) در مکاتب و ادیان بشری نیز وجود داشته است و زردتشتیان در انتظار رجعت بهرام شاه،
مسیحیان در انتظار بازگشت پادشاه تئودور
هندوان معتقدند به بازگشت« فیشنو»
مجوسیان معتقد به زندگی دوباره « اوشیدر»
بودایی ها در انتظار بازگشت مجدد بودا
اسپانیایی¬ها منتظر پادشاهان« روزدیک» و مغول¬ها درانتظار بازگشت چنگیز خان هستند.
مصریان و چینی های پیشین نیز بر این باور بودند. 2
یهودیان هم معتقد به بازگشت دوران طلایی یهود و آمدن ماشیح هستند و مسیحیان چشم به آسمان دارند تا عیسی فرود آید.
در اسلام و بین تمام فرقه های آن اعتقاد به منجی آخرزمان یکی از باورهای بلامنازعه است. و همگی پایان دوران را عصر حکومت اسلامی به رهبری مهدی موعود(ع) می دانند.
« ابن خلدون که از مورخان برجسته اهل تسنن است. نظر خود را در مورد ظهور حضرت مهدی(ع) چنین بیان می کند: بدان که میان همگی مسلمانان در طول دوران¬های مختلف چنین مشهور است که به ناچار در آخرزمان مردی از اهل بیت: ظهور می کند که دین را تأیید، عدالت را اشکار ومسلمانان از او پیروی می کنند. او بر کشورهای مسلمان چیره می گردد، واو کسی است که مهدی نام دارد؛3
بنابراین، بحث حول اندیشه مهدی یکی از مباحث مهم به شمار می رود. هر چند گروهی این امر را به سبب ارتباطش به آینده غیر ضرور می دانند از آن جهت که آینده و اتفاقات آن از امور مبهم و مجمل است و بحث از امور مجمل و نامشخص را بی فایده می دانند، ما معتقدیم که بحث از مهدویت، به ویژه در این زمان آثار و فواید فراوانی دارد که این¬جا به تعدادی از آن¬ها اشاره می کنیم :
1. پاسخگویی به یک نیاز ذاتی
هدف از خلقت چیزی غیر از معرفت و عبودیت ذکر نشده است: « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون ». 4 در حقیقت این دو یک چیز را نتیجه می دهند و آن این¬که هدف، رشد انسانی و کمال انسان است.
هویت ذاتی بشر کمال و سعادت انسانی است؛ بدین سبب از ابتدای تاریخ تا کنون بشر همواره به دنبال این هویت در برخورد با سوال از هویت گمشده خود است. بحث از مهدویت پاسخ مناسبی برای سوال مهم و همیشگی بشر است که آن کمال انسانی در این جهان خاکی، کی؟ کجا و چگونه ؟ متحقق خواهد شد؟
2. آرمان قیام و انقلاب مهدی(ع) فلسفه بزرگ اجتماعی- اسلامی است. این آرمان گذشته از این که الهام بخش آینده و راه گشا به سوی آینده است، آینه بسیار مناسبی برای شناخت آرمان¬های اسلامی است».5
3.طرح حکومتی شیعه و برنامه آینده شیعه و اسلام:
انسان در هستی و کل نظام جهانی مطرح است. مسأله این است که انسان هم استمرار دارد و هم در این استمرار ، اتصال و پیوند، پیوندی با جامعه و پیوندی با کل نظام و کل هستی، و در این دیدگاه وسیع و بینش مترقی است که طرح امامت شیعه جان می گیرد. در این بینش، حکومت، امامت است و حاکم امام و قانون قانون هماهنگ با کل این نظام و این می شود طرح حکومتی تشیع».6
بنابراین بحث از مهدویت و ابعاد آن در حقیقت طراحی و پی ریزی یک عصر و تمدنی مترقی است که از سوی اسلام به بحث گذاشته شده است.
استاد و متفکر شهیدعلامه مطهری (ره) در کتاب قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ می فرماید:« نوید برپایی حکومتی جهانی و اسلامی ارکان اسلامی عناصری دارد که برخی فلسفی و جهانی است و جزئی از جهان بینی اسلامی است، و برخی فرهنگی و تربیتی است. برخی سیاسی و برخی اقتصادی و برخی اجتماعی است و برخی هم انسانی یا انسانی طبیعی است.»7
4. امید سبز:
با طرح مباحث مربوط به امام عصر(ع) امید در دلهای مومنان قوت می گیرد. روح استقامت در برابر هجمه ها، صبر، مبارزه با ظلم¬ها و پلیدی ها ، روز به روز در دل توده¬ها قدرت می یابد. بحث از مهدویت می تواند درخت امید را در دل بشر خسته از ملالت¬ها بکارد. امیدی که ناشی از خیال پردازی نیست، بلکه با این مباحث روشن می¬شود که بسیار هم ریشه دار و قدرت مند است.
5. انتظار و حرکت
یکی از نتیجه هایی که بحث از مهدویت به دنبال خود می آورد، مفهوم انتظار است؛ انتظار برای چنین سرانجامی. باید توجه داشت« انتظار مفهوم اسلامی و ارزشی فرهنگی است که از آن رفتار فرهنگی معینّی سرچشمه می گیرد»؛ 8
البته منظور از انتظار هر انتظاری نیست؛ بلکه انتظار مثبت و سازنده ای است که باعث حرکت و جوشش جامعه برای سازندگی و زمینه سازی حکومت جهانی امام زمان7 می¬شود و بحث از مهدویت یکی از آثار حیاتی¬اش همین روشن شدن مفهوم انتظار و وظایف منتظران است.
6. امامت و مهدویت
« بحث از مهدویت تنها بحث از اموری نیست که مربوط به آینده بشریت باشد؛ بلکه بحث از امامت و مهدویت است».9
جنجالی ترین بحث در فرقه های اسلامی بعد از ارتحال رسول اکرم (ص) مسأله امامت و جانشینی بعد از حضرت بوده است.
بحث درباره مسائل مهدوی بحث از وجود امام در زمان¬های مختلف است. بحث از حجت خدا روی زمین است. در هر عصر و زمانی معتقدیم: « امامت ادامه رسالت و امام ، خلیفه و وصی رسول الله (ص) است و تمام ویژگی¬ها و شوون او را به غیر از دریافت وحی، دارا می باشد». 10
«امام واسطه فیضَ مبین وحی، حافظ دین، راهبر مردم و وسیله هدایت انسان ها است»؛11
پس این مباحث ما را به وظایف¬مان آشناتر می کندکه مهم¬ترین و نخستین وظیفه همان شناخت امام است که فرمود: مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة
».
7. پاسخگویی به سیل شبهات
در طول تاریخ اسلام همواره شبهات فراوانی به اسلام و به ویژه تشیع وارد شده است. یکی از مسائلی که سیل شبهات از داخل وخارج اسلام بی وقفه بر آن وارد شده مسأله امام مهدی(عج) و مباحث مربوط به آن است؛ پس پرداختن به بحث مهدوی می تواند پاسخگوی این شبهات باشد.
پی نوشت
1. المهدی المنتظر فی الفکر اسلامی- سید ثامر هاشم العمیدی، ترجمه محمد باقر محبوب القلوب،ص 16.
2. همان .
3. تاریخ ابن خلدون، ج1، فصل 52،ص 555.
4. قران مجید سوره ذاریات، آیه 56.
5. قیام وانقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، مطهری، ص 57.
6. میر مهر، پورسید آقایی ، ص 199.
7. همان .
8. انتظار پویا- آیت الله آصفی ، ص 21.
9. موعود شناسی ، علی اصغر رضوانی، ص 20.
10. میر مهر ، ص 203.
11. همان.
تفکر ولایی مهدوی
شاید از کاهلی معلمان و مبلغان یا غفلت رسانههاست که با وجود وسعت امکانات رسانهای در حال حاضر، عموماً، و وسعت فرصت و شرایط تاریخی و اجتماعی ایران اسلامی طی دو دهه اخیر، خصوصاً، به نحوی شایسته درباره فرهنگ مهدوی و توانایی ژرف و بالقوه آن سخن به میان نیامده است. البته، از روشنفکری عارض بر حیات فرهنگی و اجتماعی ما طی همین یک دهه اخیر نیز نمیتوان غافل شد.
از آنجا که مهدویت پیوسته و وابسته به تفکر ولایی است؛ ناظر بر نظام معرفتی ویژهای است که به نوعی حقیقت دیانت، جانمایه و روح آن را بیان میکند و شاید از این روست که در خود و با خود نقد سایر نظامهای معرفتی را دارد؛ از جمله نظام سکولاریستی غربی را که با گستاخی سعی در تکیه زدن بر منصب تفکر فلسفی و بینش دینی دارد. همین جانمایه است که به مهدویت مدد میدهد تا در هیئت «فرهنگ» ناظر بر ساختار کلان مناسبات فردی و اجتماعی مسلمین در گستره زمین و در طول تاریخ باشد. به عبارت دیگر، مهدویت از تمام ویژگیها برای مبدل شدن به مفهومی سترگ، مؤثر و ماندگار برخوردار است؛ چنانکه میتواند برای انسانف مانده در انفعال به نحوی ادب بودن و زیستن را تعریف کند.
این نحوه از بودن و زیستن، انسان را در نسبت با تفکر ولایی مهدوی نگه میدارد و او را در سیر از ظاهر به باطن، سیر از باطل به حق و بالاخره سیر از صورت به حقیقت، یاری میدهد.
پایان تاریخ غربی
از این نکته نمیتوان غفلت کرد که نیل به شرایط تاریخی ویژهای که اقتضای آن سیر و سفر در فرهنگ مهدوی باشد، در گرو مقدماتی است که در این مجال امکان بحث درباره آنها نیست؛ اما همین اندازه میتوان گفت که به صدا درآمدن زنگ «پایان تاریخ غربی» که با خود، ظهور، انکشاف و پردهبرداری از بحران رهبری (بنبست ایدئولوژی و تدبیر مناسبات سیاسی متناسب با تفکر غربی)، بحران هویت، بحران فرهنگی (اخلاق) و بالاخره بحران در مناسبات مدنی در آخرین سالهای قرن بیستم را داشت؛ مقدمات آن شرایط را فراهم آورده است. به زبان دیگر، بخت و وقت این تاریخ جدید به نام دین، به نام خدا و به نام مقدس حضرت مولانا صاحبالزمان(ع) گشوده شده است؛ فصلی که منجر به «گسست عهد» با تمامیت انانیت و خودبنیادی و تجدید عهد با حجت حق میشود، و در سیر تکوینی همه مظاهر خود را در ساحات مختلف فکری و اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی و بالاخره مناسبات مدنی در عرصه تاریخ نمودار میسازد.
انبوهی مستندات نقلی و عقلی پشتوانه این نحوه استدلال و نگرش به مهدویت است؛ چنانکه همه اخبار رسیده درباره ظهور حضرت ولیعصر، ارواحنا له الفداء، تأسیس دولت کریمه و نحوه ظهور ولایت حضرت در ساحات مختلف حیات انسان در عصر ظهور که منجر به شکلگیری فرهنگ، تمدن و حکومتی عادله در گستره عالم خاکی میشود، حکایت از وجوه تفارق این واقعه شریف با کلیه تجربههای بشر در ادوار مختلف؛ از عهد حضرت آدم(ع) تا عصر قبل از ظهور، دارد.
بیشک تا در آن فصل از حیات ـ که جمله خلق اولین و آخرین، آرزومند حضور در آن بودند و هستند ـ جمله نظام معرفتی و هستیشناسانه، ساختار فرهنگی، نظام معاملات، مناسبات و نحوه حکومت و مدیریت بر بشر از پیوستگی، وابستگی و تجانس محکم، ثابت، قابل دفاع، مطلوب و پیشرونده برخوردار نباشند، امکان دوام و بقا و تأثیرگذاری برای آن متصور نیست.
با این مقدمه، جای این پرسش باقی است که چرا باوجود این استعداد و توانایی و گستره موضوعات و مضامین در مهدویت و حجم و گستره بحرانها و معضلاتی که در ساحتهای مختلف، امان از بشر برده و انفعال و خستگی و فسردگی را بر حیات فردی و اجتماعی او عارض ساخته، از سوی ما رویکردی ضعیف، سست، سطحی و عموماً فردی و تک ساحتی درباره موضوع مهدویت مشاهده میشود؟ چرا همواره بر یک طبل میکوبیم و از این همه توان، کارکردی ضعیف و عموماً شخصی مطالبه میکنیم؟
نه میدانیم و نه میشناسیم
همانگونه که «رویکرد» و «عملکرد» در نسبتی نزدیک با هم قابل شناسایی و تأملاند، «معرفت» و «رویکرد» نیز از نسبتی مستقیم برخوردارند. به عبارت دیگر، معرفت، رویکرد و عملکرد بسته به هماند. عملکرد ضعیف و حضور کمجان و کمرمق در میدان، ناظر بر رویکرد و توجهی ضعیف و نحیف به موضوعی است که در میانه وارد شده است، چنان که معرفت اندک و حقیر و سطحی منجر به رویکردی ضعیف و توجهی سطحی به موضوع میشود.
رویکرد عوامانه، شخصی و عموماً دنیوی به مهدویت ـ که به نحوی باعث ظهور تمنایی ناگفته و نانوشته برای به خدمت گرفتن «ولیّ» و حجت حیّ و حق در برآورده شدن حاجات و رفع کاستیها میشود ـ حضوری کماثر و بیخاصیت در عرصه مجاهدات برای نشر و بسط فرهنگ مهدوی و احیای نام و سیره و سنت حجت بالغه الهی و ناظر بر معرفتی نحیف، کماثر و سطحی در آن باره است. آگاهی در این باره در لایه اطلاعات شناسنامهای میماند و در لابهلای اطلاعاتی دربارة تحولات سیاسی و تاریخی ادوار گذشته زمینگیر میشود و با تلفیقی از شعارهای بیجان موجب افزایش لایههای غفلت از این امر حیاتی میشود. در همان حال که گمان میکنیم میدانیم و میشناسیم؛ نه میدانیم و نه میشناسیم.
عنایت، پیشنیاز ورود به جمع محرمان
مهدویت با رویکردی ژرف به همه سطوح حیات فردی و اجتماعی انسان در بستر تاریخ با همه چیز کار دارد و درباره همه امور آشکار و نهان انسان از ابتدا تا ابدالاباد و سیر آفاقی و انفسی او «حتّی أتاک الیقین» سخن دارد و از روی مسامحه از کنار هیچ چیز نمیگذرد و چنان که مجال جولان پیدا کند پرده از صورت همه چیز برمیدارد و حقیقت هر امری را باز مینماید. از همین روست که همواره «مهدویت» در نسبت با «حجت و دلیل حق» فارق میان حق و باطل میشود.
بیان عباراتی چون: بقیةالله، حجةالله، سبیلالله، نورالله و امین سرّالله درباره حضرت صاحبالامر(ع) در روایات ائمه معصومین(ع) و ادعیه مأثوره، ناظر بر همین معناست.
شکستن یخهای غفلت و گذر از ورطه جهالت درباره آن ولیالله الاعظم و آیت کبرای خداوند، بیش و پیش از هر چیز در گرو عنایت و توجه آن حضرت است. چنانکه تجدید عهد با ساحت مقدس حضرتش پیشنیاز ورود به جمع محرمان و جلب عنایت و توجه ایشان است.
تو خود حجاب خودی
گام دیگر در این راه، مجاهده مدام برای کسب معرفت است؛ که به شرط بقای عهد همواره نیل به تزاید و فزونی دارد. این معرفت، دریافت عمومی درباره آدم و عالم را در نسبت با جایگاه حجت حق در میانه هستی دگرگون میسازد؛ عالمی از نو بنا میکند و آدمی دیگر میپرورد.
عهد و معرفت در ازدواج و همراهی، فرزند «فروتنی، بندگی و خدمتگزاری» را در دامان متعهد مینهد تا با پرورش آن توفیق ایجاد صفات و خصایل کمالی را حاصل آورد.
عهد، معرفت و بندگی، بنده طالب مولا را مستعد ورود به میدان و گستره ولایت آن ولیّ تام میسازد تا به هرگونه که بخواهد او را بپرورد و به هر صورت که بپسندد شکل دهد. این واقعه در هر کجا و برای هر کس که حاصل شود. نحوه ظهور مقدس را تجربه خواهد کرد. به بیان دیگر، ما بسته خودیم و به قول حافظ شیرازی: «تو خود، حجاب خودی!».
روح ژورنالیسم و اراده معطوف به خود
در این میانه، عموم و عوام مردم معذور نیستند، چه رسد به «معلمان اقوام» که بسته به موقعیت در برابر خداوند متعهدند، چنانکه غفلت و کاهلی آنها باعث گرفتار آمدن خلق روزگار در شرک، نفاق، التقاط و امتزاج آراء و اقوال میشود و عاقبت محمود آنان را به عاقبت مذموم بدل میسازد.
این معلمان در حقیقت «داعیان»اند؛ دعوت کنندگان مردم به سوی حق یا باطل. در عهد ما، رسانهها در هیئت داعیان ظاهر شدهاند. در وقت غلبه تاریخ غربی و عهد نفسانی، رسانهها گاه بیآنکه متولیانشان بدانند، باعث قوام عهد انسان با نفس اماره میشوند؛ چنان که اساساً ژورنالیسم چیزی جز ظهور عهد با «روز»، با «وقت نفسانی»، با «واقعیت ملموس و محسوس بریده از حق» نیست. و خدمتگزار هیچکس جز تمنای نفسانی انسان بیولی و بیعهد با ولایت نیست. تلون و تموج جاری در میان عموم اصحاب ژورنالیسم از همین روست. این واقعه، گرایش به جنجال، غوغا، نمایش و عرضه خود را که ذاتی ژورنالیسم است دامن میزند تا گوی سبقت از همگان ربوده شود و عروس قدرت، ثروت و یا منصب به حجله درآید.
در عهد ما، روح ژورنالیسم عموم رسانهها را وامیدارد تا همه میل به قدرت را متجلی سازند. میل به قدرت و برتری در هر صورت، انعکاس و اراده معطوف به خود است و چنانکه رسانهای «داعی إلیالله»ـ که همان داعی کوی مهدی است ـ بشود، ناگزیر است با بقیةاللهالأعظم تجدید عهد کند تا شاید اراده معطوف به خود در او با اکسیر اعظم بدل به «اراده معطوف به حق» شود. در غیر این صورت، ناخواسته با الفاظ و ادبیات ویژه فرهنگ مهدوی بازی میکند؛ قصه میبافد؛ غفلت میآفریند و امر را بر خود و دیگران مشتبه میسازد. در آن وقت است که حجم آمار و ارقام و حسابرسی کمی (حسب ادب جاری در میان ما) او را میفریبد و حجم صفحات را دلیل بر ژرفای نسبت حقیقی با آن ساحت مقدس میپندارد؛ و به عبارت دیگر، به همان چاه ویلی میافتد که امروزه بسیاری از رسانههای بزرگ در آن افتادهاند.
رسانهها آینه زمان و زمانهای هستند که در آن سیر میکنند. رسانهها ظهور بیرونی انساناند بگذریم...
رسانه و موجودی هماره در بحران و تعارض
رویکرد رسانهها به مهدویت به هر گونهای که باشد، در همان سطح و حد هم مسائل را آشکار میسازند؛ و به دلیل آنکه محل مراجعه عموم مردم نیز میشوند در هیئت مربی و مرشد، خوانندگان خود را چون خود میپرورند؛ زیرا خود را تولید میکنند و منتشر میسازند.
کاری نمیتوان کرد؛ با چاپ یکی دو مطلب از یکی دو نویسنده هم اتفاق بزرگی نمیافتد.
هماهنگی میان همه اجزا میبایست ظاهر باشد. «همعهدی» در میان همه صفحات و سطور میبایست نمودار شود. این در حالی است که صفحات اقتصادی و سیاسی مبشر و مقوم عالمی میشوند، و صفحات فرهنگی مبشر و مقوم عالمی دیگر. و این تعارض از خواننده، موجودی هماره در بحران و تعارض میپرورد.
صدای زنگ تاریخ جدید
مهدویت انبانی از اطلاعات منتشر نیست و در حقیقت به خدمت درنمیآید. همه چیز و همهکس را در خدمت خود میخواهد و تنها در این صورت است که کسی مجال دیگرگون شدن مییابد. مهدویت عالمی دیگرگون با عالم جاری و عادت معتاد زمان ماست. اما، صدای زنگ تاریخ جدید به نام دین و به نام امام مهدی(ع) به گوش میرسد. اگر کمی خلوت کنی صدایش را میشنوی، و اگر از خود تهی شوی میتوانی همنوا با او شوی. رسانهای که نتواند همنوا با این تاریخ، صدای زنگ کاروان عهد و مهر و دوستی را منعکس کند و ذاکر و متذکر نام «حجت حق» نشود، غفلت میآفریند و بحران میزاید.
اسماعیل شفیعیسروستانی
در دو ـ سه دهه گذشته، موضوع منجیگرایی، موعود باوری و آخرالزمانشناسی به شدت مورد توجه رسانههای غربی به ویژه رسانههای دیداری و شنیداری قرار گرفته و در طول این سالها دهها فیلم سینمایی و ویدئویی با موضوعاتی چون نبرد آخرالزمان (آرمگدون)، رویدادهای آخرالزمان، ظهور مسیح به عنوان منجی موعود آخرالزمان و حوادث و رویدادهای پیش از این ظهور در قالب برنامههای نمایشی و مستند ساخته و پخش شده است، به گونهای که شما در یک جستجوی ساده در اینترنت به اسامی دهها فیلم با موضوعات یادشده برخورد میکنید.
البته در مورد چرایی رشد و گسترش این مباحث در رسانههای تصویری غربی، دیدگاههای مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس ادله و مستندات موجود میتوان گفت که دلیل این رشد و گسترش، توسعه دامنه نفوذ فرهنگی، سیاسی جریان مسیحیت بنیادگرا، یا مسیحیت صهیونیستی در طول سالهای اخیر است؛ چرا که این جریان آموزههای آخرالزمانی کتاب مقدس را دستمایه فعالیتهای سیاسی ـ نظامی خود در جهان قرار داده و همه تلاش خود را متوجه تحقق پیشگوییهای کتاب مقدس ساخته است و از همین رو از ابزار رسانهها به بهترین شکل در جهت اهداف خود استفاده میکند.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که سیاست رسانهای این جریان از یک سو، تبلیغ و ترویج آموزههای آخرالزمانی کتاب مقدس و از سوی دیگر، مقابله با آموزههای آخرالزمانی اسلام و بدنام کردن منجی موعود مسلمانان است.
در مورد صدا و سیمای جمهوری اسلامی، باید گفت که متأسفانه این دو رسانه ملی با تأخیری 10ـ15 ساله به موضوع مهدویت پرداختهاند. البته از حدود سالهای74ـ75 برنامهای با عنوان «انتظار سبز» از صدای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد و برخی شبکههای رادیویی؛ مانند رادیو جوان و رادیو معارف هم در سالهای اخیر برنامههایی در این زمینه داشتهاند ولی در حوزه سیما، کار با تأخیر بیشتری آغاز شده است.
مهمترین مجموعه برنامههای مهدوی که در چند سال اخیر از شبکههای مختلف سیما پخش شده ، به این شرح است: «به سوی ظهور»، «چهل وادی تماشا» که هر دو از از شبکه دو سیما پخش شدهاند، برنامه «پهری دیگر» که در شبکه چهار تولید شده؛ برنامه «صبح امید» که از شبکه قرآن پخش شد، و برنامه «پایان دوران» تولید شبکه اول سیما.
اگر بخواهیم برنامههای مهدوی صدا و سیما را در یک نگاه اجمالی مورد ارزیابی قرار دهیم، به این نکات میتوانیم اشاره کنیم:
1. این برنامهها بیشتر در قالب برنامههای ترکیبی و میزگرد ساخته شدهاند و در آنها نوآوری و ابتکار چه از نظر قالب و چه از نظر محتوا کمتر یافت میشود. در این میان شاید بتوان تنها از برنامه «پایان دوران» به عنوان برنامهای که هم از نظر موضوع و هم از نظر ساختار نوآوری داشته است، یاد کرد. که البته این برنامه هم در پخش دچار مشکلات فراوانی شد و بالاخره بینندگان سیما نفهمیدند که این برنامه کی آغاز شد و کی پایان یافت.
2. بعد معرفتی موضوع مهدویت و انتظار در این برنامهها کمتر مورد توجه قرار میگیرد و بیشتر به جنبههای عاطفی و احساسی این موضوع توجه میشود.
باید توجه داشت که صدا و سیما در زمینه موضوع مهدویت، باید جنبههای ذهنی ـ عقلی، قلبی ـ احساسی و عینی ـ رفتاری انسانها را مورد توجه قرار دهد و تلاش کند که تمام این جنبهها را با برنامههای خود متأثر کند.
3. در این برنامهها به مخاطبان کودک و نوجوان کمتر ـ یا بهتر بگویم اصلاًـ توجه نشده و برنامه ویژهای برای این گروه سنی مخاطبان ساخته نشده است.
4. رسانه ملی برای مناسبتهای خاص مرتبط با حضرت صاحبالامر(ع) برنامهریزی خاصی ندارند و شبکههای مختلف صدا و سیما در این ایام خود را بیشتر با برگزاری جُنگهای ـ به اصطلاح شاد ـ و با دعوت از خوانندگان و هنرمندان سینما و تلویزیون پر میکنند و کمتر به موضوع معرفتافزایی و ایجاد انس و ارتباط با امام زمان(ع) توجه میکنند! و اگر در این برنامهها از کارشناسی هم دعوت شود، چنان سر و ته مطلب را به هم میپیچند که مخاطبان متوجه نمیشوند که بالاخره آن کارشناس محترم چه گفت.
5. در برنامههای مهدوی رسانه ملی، چه ویژهبرنامهها و چه مجموعهبرنامهها، تلاشی برای ارائه چهرهای جذاب، مطلوب و دوستداشتنی از قیام جهانی امام عصر(ع) صورت نمیگیرد. و مخاطبان این برنامهها کمتر با ژرفای اتفاقی که قرار است با ظهور امام زمان(ع) در جهان رخ دهد، آشنا میشوند.
سخن آخر اینکه، صدا و سیما باید بسیار مواظب باشد که به آسیبهایی که جامعه ما در موضوع مهدویت به آنها دچار شده به ویژه موضوع عوامزدگی، سطحینگری، شمارزدگی و... دچار نشود، و همواره برنامههای خود را بر اساس منابع متقن و مستدل و بر اساس پژوهش و تحقیق سامان دهد.
خلیل منتظر قائم
مهدویت ، ضرورتهاوظرافتها
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم ) « یخرج الناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه » 1
طلوع می کند آن آفتاب پنهانی
زسمت مشرق جغرافیای عرفانی 2
مهدویت راز سر به مهر الهی درفصل خزان تاریخ وآخرین کورسوی امید دردل شب های سرد ودیجور وتنها فریاد دعوت وصیحه بیداری درمتن غفلت های هزار توی آخر الزمان است .
مهدویت تنها راه فراروی انسان معاصر وآخرین کشتی نجات جهان پر آشوب وبه غرقاب افتاده امروز است . 3
مهدویت رمز حیات ، بقا هویت 4 وانرژی فوق هسته ای شیعه درقرون واعصار است اما وصد اما که تاکنون تنهادرحدروشن کردن یک چراغ فیتیله ای ازآن بهره گرفته است جامعه شیعه بلکه جهان ا سلام وجامعه جهانی هنوز هم از ضرورت ها وظرفیت ها اکسیر حیات بخش مهدویت که مس وجود انسان ها را به زر وناب بدل می سازد به شدت غافل است .
حقیقت این است که مهدویت به لحاظ اهمیت وضرورت بی بدیل وبه لحاظ ظرفیت وقابلیت نامحدود است به راستی که ظرفیت مهدویت برای کار اعتقادی ، فرهنگی ، هنری و... حدی نمی شناسد !
باید مروری دوباره به این ظرفیت ها وضرورت ها داشت وبه باز کاوی وبازخوانی دوباره آنها پرداخت تاشاید زمینه سازان وپیش گامان تبار سلمان ، بابصیرت وسرعت بیشتری گام بردارند وبا پرسش ها وقدم های بلند وپر صلابت خود راه رانزدیک کنند که « ان الراحل الیک قریب المسافه » 5
ضرورت ها
مهدویت هم چون منشوری است باابعاد متعدد ووجوه مختلف همین است که می توان به عدد منظرها وروی کردهای آن ( اعتقادی ، فرهنگی ، هنری ، تربیتی ، عرفانی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، تاریخی ، فلسفه تاریخ ، انسان شناختی ، روان شناختی و... از ضرورت های آن گفت وگو کرد
برای تبیین ضرورت وبیان اهمیت مهدویت با روی کرد اعتقادی واز منظر آیات وروایات :
الف ) آگاهی ازآیات وروایات وارده دراهمیت امامت وولایت وآثار وکارکردهای آن استفاده می شود آیاتی هم چون : آیه اکمال6
تبلیغ 7 ولایت 8 اولی الامر 9 هدایت 10 مودت 11 وروایاتی مانند : « بنی الاسلام علی خمس ... ومانودی بشی کما نودی بالولایه » 12 ، « لولاالحجه لساخت الارض باهلها 13 روایت ثقلین وروایت امام رضا ( علیه السلام ) دربیان اوصاف وشئون امام وجایگاه رفیع امامت 14 و...
ب) گاهی هم به آیات وروایات ویژه مهدویت تمسک می شود دراین جا ازباب ( وذکر فان الذکری تنفع المومنین ) 15 تنها درحد ترجمه ونه بیشتر به برخی روایات ویژه مهدویت اشاره ای خواهد شد که گاهی نم بهتر ازخشکی است – بگذر ازاین که برای انفجار انرژی های متراکم واشتعال جنگل های آماده ، نه غرش صاعقه که برق جرقه ای کافی است .
1. پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه 16
هرکه بمیرد وامام زمان خودرا نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .
برای دست یابی به فهم بیشتر ودرک لایه های عمیق این روایت تامل درسوالات زیر وتلاش درپاسخ گویی به آنها بسیار راه گشاست:
یکم : آیا نقل های متفاوت این روایت متواتر ، تفاوتی معنایی بایکدیگر دارند ؟
دوم : باتوجه به آیه ( استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم ) 17 مقصود ازمرگ چیست .
سوم . آیا مقصود ازمعرفت تنها یک شناخت ذهنی است ؟ یا علاوه بر آن باید تبعیت واطاعت راهم درپی داشته باشد ؟ به چه دلیل ؟
چهارم . « امام زمانه » چه تبیین وتحلیلی دارد ؟ وچه معرفتی به امام باعث نجات از مرگ جاهلی است ؟ آیا معرفت به حسب ونسب وفضایل ایشان یا معرفت به حق ولایت ایشان
پنجم . مراد از « میته جاهلیه » چیست ؟ آیا باتوجه به کلام امام باقر علیه السلام که درتوضیح میته جاهلیه فرمود : میته کفر ونفاق وضلال » مقصود مرز بین اسلام وکفراست ؟
تامل درمفاد ومحتوای این حدیث گران سنگ برگزاری همایشی مستقل را می طلبد که امید است مراکز فرهنگی ودانشگاهی به آن اهتمام ورزند .
2. امام عسکری ( علیه السلام ) از پدر بزرگوارشان امام هادی (علیه السلام ) چنین نقل می فرمایند :
لولا من یبقی بعد غیبه قائما من العلماء الداعین الیه والداعین علیه والذابین عن دینه بحجج الله والمنقذین للضعفاء عبادالله من شبان ابلیس ومردته ومن فخاغ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله ولکنهم الذین یمسکون ازمه قلوب ضعفا الشیعه کما یمسک صاحب السفینه مکانها اولئک هم الافضلون عندالله عزوجل 18
اگر نبودند عالمانی که پس از غیبت قائم ما دعوت وراهنمایی به او کنند وبا براهین محکم الهی ازدین او دفاع کنند وبندگان ضعیف خدا رااز دام های شیطان وسرکشان وناصبی ها نجات دهند هیچ کس باقی نمی ماند مگر آن که از دین خدا بر می گشت لکن این چنین عالمانی هستند که همواره دل های شیعیان ضعیف راهم چون ناخدای یک کشتی دردست دارند این عالمان برترین عالمان درپیش گاه خداوندند .
هر یک از واژه ها وعناوین « دعوت » ، « راهنمایی » ، « دفاع » و«نجات » بارمعنایی وویژگیهای خاص خود را دارند وشیوه ها وشکل های و
راه کارهای ویژه را می طلبند اندیشه درهریک ازاین ها مارا با عمق بیشتری ازروایت آشنامی کند .
3. زراره می گوید ازامام صادق( علیه السلام) شیندم که چنین فرمود :
ینادی مناد من السماء : « ان فلانا هو الامیر » وینادی مناد : « ان علیا وشیعته هم الفائزون »
قلت فمن یقاتل المهدی بعد هذا ؛
فقال : ان الشیطان ینادی : « ان فلانا وشیعته هم الفائزون لرجل من بنی امیه »
قلت : فمن یعرف الصادق من الکاذب
قال : یعرفه الذین کانوا یروون هدیتنا ویقولون انه یکون قبل ان یکون ویعلمون انهم هم المحقون الصادقون 19
نداکننده ای از آسمان ندا می کند که فقط فلانی امیر است ودیگری ندامی کند فقط علی وپیروان او رستگارند
گفتم پس چه کسی پس ا زاین با مهدی می جنگد ؟
فرمود : فردی ازبنی امیه ( سفیانی ) وشیطان هم ندا می دهد : « همانا فلانی وپیروانش رستگارند »
گفتم : پس چه کسی می تواند راست گو راازدروغ گو تمیز دهد ؟
فرمود : کسانی آن راازهم تمیز می دهند که همواره حدیث ما را نقل می کنند وپیش از آن که اتفاقی واقع شود می گویند که آن واقع خواهد شد ومی دانند که آنان همان برحقان راست گویند .
درمصاف نهایی حق وباطل ودرآستانه نهایی شدن تکلیف دوجبهه وتلاش هر یک جهت یک سره کردن کار ودرفضای پرفتنه ووهم آلود وتاریک آخر الزمان تنها راه نجات ازچنگال عفریت نیرنگ وبازار دغل وتنها معیار شناخت راست گویان ودروغ گویان ، انس باکلام اهل بیت : نقل پیوسته سخنان نووتازه ایشان وفهم عمیق وفقیهانه آن ( کانوا یروون حدیثنا ) وپیش ازفرارسیدن ووقوع این حادثه بزرگ ونفس گیر ازآن سخن گفتن وآن را به گفتمان غالب مبدل ساختن ( یقولون ) ومزاج ها را از پیش نسبت به آن واکسینه کردن ( انه یکون قبل ان یکون ) واهل بیت وپیروان آنهارابرحق وراست گودانستن است .
تامل درجمله « یقولون انه یکون قبل ان یکون » نکات ارزشمندی رابه همراه دارد .
ازاینها که بگذریم هریک از روایات ذیل بسیار تامل برانگیز وهشدار دهنده وپرثمر است :
افضل اعمال امتی انتظار فرج عزوجل 20
اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی 21
السلام علیک یاباب الله الذی لایوتی الا منه السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک 22
لاابتغی بک بدلا ولا اتخذ من دونک ولیا 23
فابذل نفسی ومالی وولدی واهلی وجمیع ما خولنی ربی بین یدیک وبین تصرف امرک ونهیک 24
یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه و...
ظرفیت ها
معارف بلند مهدویت وآموزه های بالنده آن ، چنان ظرفیت بالای آموزشی ، پژوهشی ، فرهنگی وهنری دارد که به یقین می توان ادعا کرد چنان چه ده ها نشریه ، سایت ، مرکز ، موسسه ، پژوهشکده ودانشکده با روی کردهای مختلف براساس آن نظریه پردازی کنند وتاده ها سال دیگر از آن بگویند بنویسند وتولید کنند بازهم نخواهند توانست عقب افتادگی برجامانده ازرخوت قرن ها راجبران کنند.
گاهی به راستی آدمی از غنای منابع وفقر پژوهش ها وآثار موجود درشگفت می ماند که این دوچه تناسبی باهم دارند به راستی مهدویتی که رمز مانایی وهویت شیعه به شمار می رود وشیعه بی او هیچ است وامامی که تجلی اسماء حسنا وآیت غیب الغیوب الهی است وخاتم اوصیا وکعبه آمال همه انبیا واولیا وواسطه فیض خداست وهستی بی او درهم می ریزد وزمین اهلش را فرو می برد چگونه تااین اندازه می شود ازاو غافل ماند ؟
گویا ابلیس همه سواره ها وپیاده های خودرابسیج کرده تااین حقیقت سترگ به فراموشی سپرده شود درذیل آیه ( قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون قال فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم ) 25 که شیطان ازخداوندتاروز قیامت مهلت می خواهد وخداوند نه تاروز قیامت که تاروز معلوم به او مهلت می دهد امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید که مقصود از ( یوم الوقت المعلوم ) عصر ظهور است درآن زمان ، شیطان به دست امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف ) کشته می شود عصر ظهور ، شکستن شیشه عمر شیطان وپایان حیات اوست ازهمین رو شیطان سرسخت ترین دشمن امام (عجل الله تعالی فرجه شریف ) به شمار می رود وتمام تلاش وترفند های خودرا درجهت تخریب این حقیقت سترگ وتاخیر برپایی دولت کریمه به کار می برد وهمه سواره ها وپیاده ها خود را برای مبارزه با آن به کار می گیرد .
امیدواریم « مشرق موعود » تیری باشد درقلب شیطان وچراغی فرا راه عاشقان وره روان
ازوادی دریاها
وزپشت ابرها
زسمت مشرق
درامتداد خورشید
به سوی قبله
قایقی می آید
با بیرقی افراشته
به رنگ شفق
با کوله باری از نور
ومرغابی همراه
باناخدای عشق
پی نوشت ها :
1- رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود : مردی ازمشرق زمین (ایران ) به پا می خیزد وبرای حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف ) زمینه سازی می کند ( سنن ابن ماجه ج2 ص 1368 ح88 40 بحارالانوار ج51 ص87)
2- قیصر امین پور
3- « السلام علیک یاسبیل الله الذی من سلک غیره هلک » « لاابتغی بک بدلا ولااتخذ من دونک ولیا » ( مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه شریف )
4- من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ( ازاحادیث متواتر شیعه واهل سنت )
5- دعای ابوحمزه
6- سوره مائده آیه 3
7- سوره مائده آیه 67
8- سوره مائده آیه 55
9- سوره نساء آیه 59
10- سوره رعد آیه 7
11- سوره شوری آیه 23
12- نک : وسائل الشیعه ج1 صص 7- 19
13- اصول کافی ، ج1 ص 178 و179 ؛ بحارالانوار ج23 ص28
14- اصول کافی ، ج 1 ص198 ؛ بحارالانوار ج25 ص120
15- الذریات آیه 55
16- غیبت نعمانی ، ص129 ؛ کمال الدین ج2 ص 409 بحارالانوار ج23، ص 76- 95 مسند احمد ، ج1 ص416 ؛ صحیح مسلم ، کتاب الاماره ص 23 . اهل تشیع وتسنن این حدیث رابه گونه متواتر اما مختلف نقل کرده اند برای آگاهی از نقل های مختلف آن نک : فقیه ایمانی ، نجات ازمرگ جاهلی
17- سوره انفال آیه 24
18- بحار الانوار ج2 ص6
19- غیبت نعمانی ترجمه غفاری ص 176 بحارالانوار ج53 ص295
20- منتخب الاثر، ص629 به نقل از کمال الدین
21- اصول کافی ج1 ص337
22- مفاتیح الجنان . زیارت حضرت صاحب الامر ( عجل الله تعالی فرجه شریف )
23- همان
24- همان
25- سوره ص آیه 79- 81
نویسنده : سید مسعود پور سید آقایی
منبع : مشرق موعود ش1
نگاهی به کمبود و کاستی در دنیای شلوغ و هزار توی ماهوارهها
آنان که دوران معاصر را «عصر ارتباطات» نام نهادند. به بیراه نرفتهاند. گرچه زمان حاضر را «عصر اطلاعات» یا در یک نامگذاری تکمیلیتر «عصر انفجار اطلاعات!» گفتهاند. یا از منظری دیگر، این سالیان اخیر را «عصر رسانه» نیز خواندهاند. لیکن به نظر میرسد عنوان «عصر ارتباطات» از نقطه نظر و دیدگاه فنی و تکنولوژیک و نیز از نگاه اجتماعی و جامعه شناختی و همچنین برپایه علائق فردی و جمعی بشر امروز عنوان بدی نباشد.
اینک هر فرد انسان، صرفنظر از اینکه در کدام قاره زندگی میکند، رنگ پوستش چیست، درکدامین سرزمین و در زیر چه رنگ پرچمی حضور اجتماعی و شغلی دارد و یا در چه حوزه فرهنگی و اعتقادی به سر میبرد. میتواند بسیار آسان تر از آنچه تصور میتوان کرد، با یک دستگاه تلفن موبایل ساده با هر کسی در هر نقطه جهان تماس بگیرد و پیام بفرستد، و باز بسیار فراتر از آن با یک دستگاه کامپیوتر ساده و وصل به اینترنت، حتی یک اینترنت کم سرعت و کند وضعیت مثل برخی کشورها(!!) صاحب یک رسانه شخصی جهانی شود و با مردم سراسر جهان امکان ارتباط گیری داشته باشد. آیا واقعاً چنین نیست؟ نمونههای متعدد از اتفاقات سالیان اخیر، چنین امکانی را کاملا تایید میکند. بیاد بیاوریم وبلاگ ساده یک جوان عراقی را که در سه هفته بحرانی مارس و آوریل 2003 در منزل کوچک خود در یکی از محلههای بغداد، گزارش روز به روز حوادث و وقایع بغداد را در طول حمله آمریکا و کشورهای غربی به رژیم بعثی صدام حسین و اشغال کامل عراق در وبلاگ خود ساعت به ساعت و روز به روز ثبت میکرد و پایگاه خبری ساده او به نحوی شگفت، مورد توجه اغلب رسانههای قدرتمند و امپراتورهای رسانه ای جهان قرار گرفت و این جوان گمنام عراقی، در سیاه ترین و اختناق آمیز ترین روز های حاکمیت صدام عفلقی، منبع زنده و داغ خبری بخش عمدهای از جهان شد و فقط پس از اشغال بغداد، نام و نشان واقعی او مشخص گردید (گرچه شاید چون در ارائه راه نتوانست ـ یا نخواست ـ آنطور که مطلوب و مورد علاقه سیاستهای خبری رسانههای غربی باشد، به ادامه فعالیتهای خبری و گزارشی خود بپردازد، به همان سرعتی که آمده بود، رفت و دیگر کسی از او و وبلاگ معروفش خبری و سراغی نگرفت اما به هر حال نمی توان انکار کرد که فقط در عصر موسوم به ارتباطات است که یک جوان سومی میتواند با یک وبلاگ ساده چند هفته در راس هرم اخبار جهان و در سرخط تیترهای خبری جهانی حضور داشته باشد.)
این یک امکان مساوی و برابر است برای همه. برای تک تک ما با هر فکر و عقیده و جهتگیری و هدفمندی ... .
اما بحث امروز صاحب این قلم، نه سایت و وبلاگ و حضور اینترنتی، بلکه نگاهی به یک کمبود و کاستی اساسی در دنیای شلوغ و پر تراکم و به شدت متنوع و پیچ در پیچ و هزارتوی ماهوارههای جهانی است.
بی تردید هزاران شبکه ماهوارهای سمعی و بصری، آسمان امواج را در سراسر جهان در اختیار گرفتهاند و بر مبنای برخی محاسبهها و بررسیها، بیش از دو هزار از این شبکهها در فضای ایران ـ با کارت یا بیکارت، قابل دریافت است و با همه محدودیتها و موانع و نقاط کور و غیره و غیره، باز هم سر دستگاه ساده ماهوارهای میتواند بیش از پانصد شبکه را در اختیار قرار دهد.
البته گرچه نمیتوان انکار کرد که عمده این شبکه ها، از راهبردی شیطانی و غیر الهی تبعیت میکنند و تحت برنامه ریزی حاکمیت و امپراتوریهای شیطانی و باطل مدار حرکت و فعالیت میکنند. اما این را نیز نمیتوان انکار کرد که درصدی قابل توجه از این شبکهها به طرح و ترویج و گسترش پیامهای دینی و الهی میپردازد و این همان مصداق تیغ دو دم است که در دست زنگی مست به آلت قتالهای تبدیل میشود که اخلاق و معنویت و شرافت و آزادگی انسانی را به مسلخ میبرد؛ ولی در دست ماهر و پرتوان جراحی دلسوز به عنصری حیات بخش و نجات دهنده مبدل میگردد که امید میآفریند و آینده میسازد و راه میگشاید.
با آن که هم اکنون شاهد تخصصی شدن هر چه بیشتر شبکههای جهانی هستیم که ـ خصوصاً در جبهه و سنگر حق ـ برخی به نشر اخبار و تحلیلهای سیاسی بر حق و عدالت طلبانه و متکی به سیاستهای اسلام اصیل و ناب و ولایی میپردازند (نظیر شبکههای خبری مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران مثل پرستیوی ـ العالم ـ خبر ایران ـ جام جمهای 1و2و3 و یا المنار لبنان و ...) و یا به نشر معارف شیعی و اهل بیت توجه ویژه دارند (مثل برخی از شبکههای عراقی و لبنانی) و یا به پاسخگویی به شبهات مطروحه از دیدگاههای وهابی و تفرقه برانگیز اهتمام دارند (و برخی شان حتی در آمریکا پایگاه و دفتر دارند!) که هر کدام حسب نیات و انگیزهها و خلوص خود، انشاءالله پاداش میگیرند و موفق و ماندگار، اما و صد اما عجیب است که چرا اثر و ردی از یک شبکه جهانی با موضوع محوری «انتظار» و «فرهنگ انتظرا» و «امام عصر» و ویژگیهای یک «منتظر واقعی و وظیفه شناس در عصر غیبت» و «عصر نزدیکی ظهور» مشاهده نمیشود. اگر هم هست که حداقل اینجانب ردی و نشانی از آن ندیدهام، احتمالا حالت محلی و محدود دارد.
جای خالی این امر به شدت حس میشود شاید به صلاح صاحبان رسانههای جهانی نباشد که این واقعیت محض را منتشر کنند یا اجازه انتشارش را بدهند اما حقیقت این است که اتفاقاً شبکههای خدا محور و دین باور و اسلام گرا و خصوصاً شیعه از علاقمندان و بینندگان و طرفداران گستردهای در سطح جهان برخوردارند که در هیچ آمار رسمی و نظر سنجی علنی بروز و ظهورش نمیدهند اما وجود دارد و قابل انکار و کتمان نیست.
پس به نظر بسیار مهمتر و اولویت دارتر میرسد که با استفاده از نیروها، انگیزهها، سرمایهها، امکاناتی که به صورت مجتمع یا پراکنده در اینجا و آنجا در داخل و خارج مرز وجود دارد، به تاسیس شبکهای ماهوارهای با مضون محوری «انتظار» و «امام عصر» دست زده شود و مجموعه معارف و علوم مربوط به این موضوع عزیز و مقدس و کلیدی و ضروری به سمع و نظر علاقمندان و نیازمندان و تشنگان حقایق و علوم مهدوی برسد و بر دل مشتاق و عاشق منتظران و به جان آمدگان بنشیند.
اتفاقاً این امر میتواند ضمن گشایش یک حرکت و طریق ایجابی و مثبت برای طرح صحیح معارف مهدوی، راه را بر نحلهها و فرقهها و دیدگاههای انحرافی و غلط و باطل و خرافی ببندد و وظیفه سلبی خود را نیز به نحو احسن به انجام رساند.
در عصر ارتباطات اطلاعات و رسانهها استفاده از ابزار سمعی و بصری جهانی و شبکههای ماهوارهای گرچه نه تنها راه اما شاید از مهمترین و تأثیرگزارترین و نافذترین راههای عرضه و انتقال پیامهای دینی و الهی و برحق باشد. باید از این وسیله نهایت بهره را برد.
آنان که دوران معاصر را «عصر ارتباطات» نام نهادند. به بیراه نرفتهاند. گرچه زمان حاضر را «عصر اطلاعات» یا در یک نامگذاری تکمیلیتر «عصر انفجار اطلاعات!» گفتهاند. یا از منظری دیگر، این سالیان اخیر را «عصر رسانه» نیز خواندهاند. لیکن به نظر میرسد عنوان «عصر ارتباطات» از نقطه نظر و دیدگاه فنی و تکنولوژیک و نیز از نگاه اجتماعی و جامعه شناختی و همچنین برپایه علائق فردی و جمعی بشر امروز عنوان بدی نباشد.
اینک هر فرد انسان، صرفنظر از اینکه در کدام قاره زندگی میکند، رنگ پوستش چیست، درکدامین سرزمین و در زیر چه رنگ پرچمی حضور اجتماعی و شغلی دارد و یا در چه حوزه فرهنگی و اعتقادی به سر میبرد. میتواند بسیار آسان تر از آنچه تصور میتوان کرد، با یک دستگاه تلفن موبایل ساده با هر کسی در هر نقطه جهان تماس بگیرد و پیام بفرستد، و باز بسیار فراتر از آن با یک دستگاه کامپیوتر ساده و وصل به اینترنت، حتی یک اینترنت کم سرعت و کند وضعیت مثل برخی کشورها(!!) صاحب یک رسانه شخصی جهانی شود و با مردم سراسر جهان امکان ارتباط گیری داشته باشد. آیا واقعاً چنین نیست؟ نمونههای متعدد از اتفاقات سالیان اخیر، چنین امکانی را کاملا تایید میکند. بیاد بیاوریم وبلاگ ساده یک جوان عراقی را که در سه هفته بحرانی مارس و آوریل 2003 در منزل کوچک خود در یکی از محلههای بغداد، گزارش روز به روز حوادث و وقایع بغداد را در طول حمله آمریکا و کشورهای غربی به رژیم بعثی صدام حسین و اشغال کامل عراق در وبلاگ خود ساعت به ساعت و روز به روز ثبت میکرد و پایگاه خبری ساده او به نحوی شگفت، مورد توجه اغلب رسانههای قدرتمند و امپراتورهای رسانه ای جهان قرار گرفت و این جوان گمنام عراقی، در سیاه ترین و اختناق آمیز ترین روز های حاکمیت صدام عفلقی، منبع زنده و داغ خبری بخش عمدهای از جهان شد و فقط پس از اشغال بغداد، نام و نشان واقعی او مشخص گردید (گرچه شاید چون در ارائه راه نتوانست ـ یا نخواست ـ آنطور که مطلوب و مورد علاقه سیاستهای خبری رسانههای غربی باشد، به ادامه فعالیتهای خبری و گزارشی خود بپردازد، به همان سرعتی که آمده بود، رفت و دیگر کسی از او و وبلاگ معروفش خبری و سراغی نگرفت اما به هر حال نمی توان انکار کرد که فقط در عصر موسوم به ارتباطات است که یک جوان سومی میتواند با یک وبلاگ ساده چند هفته در راس هرم اخبار جهان و در سرخط تیترهای خبری جهانی حضور داشته باشد.)
این یک امکان مساوی و برابر است برای همه. برای تک تک ما با هر فکر و عقیده و جهتگیری و هدفمندی ... .
اما بحث امروز صاحب این قلم، نه سایت و وبلاگ و حضور اینترنتی، بلکه نگاهی به یک کمبود و کاستی اساسی در دنیای شلوغ و پر تراکم و به شدت متنوع و پیچ در پیچ و هزارتوی ماهوارههای جهانی است.
بی تردید هزاران شبکه ماهوارهای سمعی و بصری، آسمان امواج را در سراسر جهان در اختیار گرفتهاند و بر مبنای برخی محاسبهها و بررسیها، بیش از دو هزار از این شبکهها در فضای ایران ـ با کارت یا بیکارت، قابل دریافت است و با همه محدودیتها و موانع و نقاط کور و غیره و غیره، باز هم سر دستگاه ساده ماهوارهای میتواند بیش از پانصد شبکه را در اختیار قرار دهد.
البته گرچه نمیتوان انکار کرد که عمده این شبکه ها، از راهبردی شیطانی و غیر الهی تبعیت میکنند و تحت برنامه ریزی حاکمیت و امپراتوریهای شیطانی و باطل مدار حرکت و فعالیت میکنند. اما این را نیز نمیتوان انکار کرد که درصدی قابل توجه از این شبکهها به طرح و ترویج و گسترش پیامهای دینی و الهی میپردازد و این همان مصداق تیغ دو دم است که در دست زنگی مست به آلت قتالهای تبدیل میشود که اخلاق و معنویت و شرافت و آزادگی انسانی را به مسلخ میبرد؛ ولی در دست ماهر و پرتوان جراحی دلسوز به عنصری حیات بخش و نجات دهنده مبدل میگردد که امید میآفریند و آینده میسازد و راه میگشاید.
با آن که هم اکنون شاهد تخصصی شدن هر چه بیشتر شبکههای جهانی هستیم که ـ خصوصاً در جبهه و سنگر حق ـ برخی به نشر اخبار و تحلیلهای سیاسی بر حق و عدالت طلبانه و متکی به سیاستهای اسلام اصیل و ناب و ولایی میپردازند (نظیر شبکههای خبری مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران مثل پرستیوی ـ العالم ـ خبر ایران ـ جام جمهای 1و2و3 و یا المنار لبنان و ...) و یا به نشر معارف شیعی و اهل بیت توجه ویژه دارند (مثل برخی از شبکههای عراقی و لبنانی) و یا به پاسخگویی به شبهات مطروحه از دیدگاههای وهابی و تفرقه برانگیز اهتمام دارند (و برخی شان حتی در آمریکا پایگاه و دفتر دارند!) که هر کدام حسب نیات و انگیزهها و خلوص خود، انشاءالله پاداش میگیرند و موفق و ماندگار، اما و صد اما عجیب است که چرا اثر و ردی از یک شبکه جهانی با موضوع محوری «انتظار» و «فرهنگ انتظرا» و «امام عصر» و ویژگیهای یک «منتظر واقعی و وظیفه شناس در عصر غیبت» و «عصر نزدیکی ظهور» مشاهده نمیشود. اگر هم هست که حداقل اینجانب ردی و نشانی از آن ندیدهام، احتمالا حالت محلی و محدود دارد.
جای خالی این امر به شدت حس میشود شاید به صلاح صاحبان رسانههای جهانی نباشد که این واقعیت محض را منتشر کنند یا اجازه انتشارش را بدهند اما حقیقت این است که اتفاقاً شبکههای خدا محور و دین باور و اسلام گرا و خصوصاً شیعه از علاقمندان و بینندگان و طرفداران گستردهای در سطح جهان برخوردارند که در هیچ آمار رسمی و نظر سنجی علنی بروز و ظهورش نمیدهند اما وجود دارد و قابل انکار و کتمان نیست.
پس به نظر بسیار مهمتر و اولویت دارتر میرسد که با استفاده از نیروها، انگیزهها، سرمایهها، امکاناتی که به صورت مجتمع یا پراکنده در اینجا و آنجا در داخل و خارج مرز وجود دارد، به تاسیس شبکهای ماهوارهای با مضون محوری «انتظار» و «امام عصر» دست زده شود و مجموعه معارف و علوم مربوط به این موضوع عزیز و مقدس و کلیدی و ضروری به سمع و نظر علاقمندان و نیازمندان و تشنگان حقایق و علوم مهدوی برسد و بر دل مشتاق و عاشق منتظران و به جان آمدگان بنشیند.
اتفاقاً این امر میتواند ضمن گشایش یک حرکت و طریق ایجابی و مثبت برای طرح صحیح معارف مهدوی، راه را بر نحلهها و فرقهها و دیدگاههای انحرافی و غلط و باطل و خرافی ببندد و وظیفه سلبی خود را نیز به نحو احسن به انجام رساند.
در عصر ارتباطات اطلاعات و رسانهها استفاده از ابزار سمعی و بصری جهانی و شبکههای ماهوارهای گرچه نه تنها راه اما شاید از مهمترین و تأثیرگزارترین و نافذترین راههای عرضه و انتقال پیامهای دینی و الهی و برحق باشد. باید از این وسیله نهایت بهره را برد.
دکتر سید علیرضا سجاد پور
سایت مجله امان - مجله عمومی - ویژه امام زمان علیه السلام