انتظار؛ فضیلت، معنا و شرایط
موضوع بحث راجع به قطب عالم امکان، محور عالم وجود، واسطه بین عالم غیب و شهود، حضرت بقیةاللَّه(ع) بود.
در جلسه اول گفتیم که خلیفه عالم وجود باید داراى دو جنبه باشد؛ یک جنبه
»یلىالحقى« و یک جنبه »یلىالخلقى« که از جنبه یلىالحقى استفاضه و از
جنبه یلىالخلقى افاضه کند. مثل ترانس برق که واسطه است بین نیروگاه و
لامپهاى روشنایى.
جلسه دوم راجع به اشکالاتى بود که به حضرت
بقیةاللَّه، روحىلهالفدا، و مذهب شیعه شده بود. عرض کردم حدود دوازده
اشکال شده است و در بین این دوازده اشکال، دو اشکال چشمگیر است و بقیه قابل
اعتنا نیست؛ یعنى جوابش خیلى سهلالمعونه است. دو اشکال را عرض کردم اشکال
اول راجع به طول عمر حضرت بود و مفصلاً بیان شد و جوابش را حلاً و نقضاً
بیان کردم. در جلسه سوم هم اشکال دوم که راجع به نفع حضرت در زمان غیبت
بود بررسى شد. در این جلسه موضوع بحث، فضیلت انتظار، معنى انتظار و شرایط
انتظار است. اولاً این عقیده و ایده شیعه است که منتظر حضرت بقیةاللَّه،
روحى له الفداء، است. روایاتى در این زمینه هست که چند نمونه را خدمت شما
عرض مىکنم. مجموع روایاتى که از نبىاکرم(ص) تا امام حسن عسکرى(ع) راجع به
انتظار و فضیلت انتظار و اجر و ثواب منتظران رسیده 99 روایت است. در یکى
از این روایات که از حضرت امام صادق(ع) نقل شده چنین آمده است: »المنتظر
لأمرنا کالمتشحطّ بدمه فى سبیلاللَّه«؛1 کسى که منتظر فرج امام زمان(عج)
باشد مثل کسى است که در راه اسلام در خون خودش غلتیده است. کسى که در راه
اسلام به شهادت برسد چه اجر و مقام و ثوابى دارد؟ کسانى هم که منتظر امام
زمان(عج) هستند همین اجر و ثواب را دارند.
روایت دیگرى نیز از
حضرت صادق(ع) نقل شده که مىفرماید: »إعلموا أنّ المنتظر لهذ الأمر له مثل
اجر الصائم القائم.«؛2 کسى که منتظر امام زمان باشد اجر و مزدش همانند اجر و
مزد کسى است که همیشه در حالت صیام مشغول نماز باشد؛ یعنى روزها روزه و
شبها مشغول عبادت باشد.
در روایت دیگرى امام جواد(ع) مىفرماید: »أفضل أعمال شیعتنا انتظار الفرج«؛3 بهترین اعمال شیعه ما انتظار فرج امام زمان(عج) است.
روایت دیگرى است از رسول اکرم(ص). براساس این روایت آن حضرت روزى در حالى
که در بین جمعى از اصحاب نشسته بودند، فرمودند: »أللّهم لقّنى إخوانى«؛
خداوندا، برادران مرا به من برسان! عرض کردند: »یا رسولاللَّه! برادران
شما چه کسانى هستند؟« حضرت فرمودند: »برادران من آن کسانى هستند که در زمان
خلیفه دوازدهمى من حضرت بقیةاللَّه قرار مىگیرند و منتظر آن آقا هستند.«
عرض کردند: »یا رسولاللَّه! ما در برابر شما شمشیر مىزنیم، قرآن در بین
ما نازل شده است، ما برادران شما نیستیم و آنهایى که صدها سال یا هزارها
سال دیگر مىآیند، آنها برادران شما هستند؟« حضرت فرمودند: »شما مرا
مىبینید، معجزات مرا مىبینید، در جلسات من حاضرید و حرفهاى مرا مىشنوید
ولى آنها در حالى به من ایمان مىآورند که مرا ندیدهاند. آنها برادران من
هستند لکن شما اصحاب من هستید.«4 و این بزرگترین مقام است براى شیعهاى که
حالت انتظار در وجودش باشد.
روایت دیگرى است از حضرت على(ع).
ایشان مىفرماید: »أفضل عبادة المؤمن إنتظار فرجاللَّه«؛5 برترین عبادتى
که از مؤمن صادر مىشود، انتظار فرج است.
انتظار امام زمان(عج) افضل همه عبادات است، خواه عبادت اعتقادى باشد خواه عبادت با ارکان و اعضاء بدن.
حضرت سجاد(ع) نیز درباره فضیلت انتظار مىفرماید: »إن أهل زمان غیبته
القائلون بإمامته المنتظرون لظهوره أفضل من أهل کلّ زمان«؛ کسانى که در
زمان غیبت قائل به امامت حضرت بقیةاللَّه و منتظر ظهور آن حضرت هستند، از
اهل همه زمانها افضل هستند. بعد مىفرماید: »لأن اللَّه تعالى ذکره أعطاهم
من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة«؛6
این طایفه افضل از همه هستند؛ زیرا خداوند عقل و فهم آنها را کامل کرده است
به گونهاى که غیبت و ظهور نزدشان مساوى است؛ یعنى جداً به وجود مقدس حضرت
بقیةاللَّه و عدم مصلحت در رؤیت و شناخت حضرت معتقدند.
اگر چه
آن حضرت در بین اجتماع هستند و ما ایشان را مىبینیم و ایشان ما را
مىبیند، لکن ما ایشان را نمىشناسیم؛ مانند برادران حضرت یوسف(ع) که آن
حضرت را مىدیدند اما نمىشناختند که این برادرشان است و بعد از کشف حجب
معلوم شد که برادرشان است. در روایت آمده است که: »مثل شما با امام زمان
مثل برادران یوسف با برادرشان است.«7 نه اینکه امام زمان در پس پردهاى
باشد یا یک جاى مخفى باشد و کسى ایشان را ملاقات نکند. این حسابها نیست.
حضرت در اجتماعات هستند و کسى آن بزرگوار را نمىشناسد. معناى غیبت، عدم
حضور نیست. معناى غیبت، عدم شناخت است. غیبت در لغت به هر دو معنا آمده
است؛ هم به معناى عدم حضور و هم به معناى عدم شناخت، اما غیبت آن حضرت به
معناى عدم شناخت ایشان است و گرنه آن حضرت در بین ما هستند.
در
روایتى که از نایب امام زمان(ع) محمد بن عثمان عمرى نقل شده، آمده است:
»واللَّه إنّ صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کل سنة، یرى الناس و یعرفهم و
یرونه ولا یعرفونه.«؛8 حضرت صاحبالامر هر سال در اجتماع حج حضور مىیابد.
آن حضرت مردم را مىبیند و مىشناسد اما مردم او را مىبینند و نمىشناسند.
روایت دیگرى است از معصوم(ع) که مىفرماید: »المنتظر للثانى عشر کالشاهر
سیفه بین یدى رسولاللَّه یذبّ عنه«؛9 کسى که منتظر امام دوازدهم باشد مثل
کسى است که شمشیر دست بگیرد و از نبىاکرم(ص) دفع دشمن بکند. کسى که شمشیر
داشته باشد و از نبىاکرم(ص) دفع دشمن بکند چه ثواب و اجر و مقامى دارد؟
کسانى که منتظر امام زمان هستند، چنین اجر و مقامى برایشان هست.
امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: »دولت ما آخرین دولتهاست«؛10 یعنى هر صنفى از
اصناف بنىآدم حکومت و ریاست و زمامدارى مىکنند تا بفهمند که نمىتوانند
اجتماع را اصلاح بکنند و لذا زمانى که حضرت بقیةاللَّه تشریف آوردند و
اصلاح کردند نگویند که اگر حکومت به دست ما هم مىرسید همین کار را
مىکردیم. اگر چنانچه یک طایفه، دو طایفه به حکومت برسند، یک قشر، دو قشر
از اجتماع به حکومت و ریاست و زعامت نرسند و امام زمان بیایند؛ موقعى که
حضرت عدل واقعى را پیاده کردند آن قشر مىگویند اگر ما هم بودیم همین کار
را مىکردیم؛ امام زمان(عج) کار خاصى نکردهاند. لذا تمام اقشار و تمام
اصناف باید بیایند به حکومت برسند و بفهمند که حنایشان رنگى ندارد.
نمىتوانند اجتماع را اصلاح بکنند. موقعى که آن حضرت تشریف آوردند و اجتماع
را اصلاح کردند دیگر نگویند اگر ما هم بودیم همین کار را مىکردیم. تا
معلوم شود یک قدرتى ماوراء قدرت بشرى، حاکم بر اجتماع است.
امام
محمد باقر(ع) نیز در اینباره مىفرمایند: »ما ضرّمن مات منتظراً لأمرنا
ألاّ یموت فىوسط فسطاط المهدى و عسکره«11 کسى که منتظر ظهور امام زمان(ع) و
قبل از ظهور از دنیا برود ضرر نکرده که در خیمهگاه مهدى و سپاهیان او از
دنیا نرفته است؛ زیرا همین انتظارشان براى فرج امام زمان(ع) داراى اجر و
مقام است.
امام صادق(ع) در روایتى مىفرماید: »إذا قام أتى
المؤمن فى قبره فیقال له: یا هذا إنّه قدظهر صاحبک! فإن تشأ أن تلحق فالحق،
و إن تشأ أن تقیم فى کرامة ربّک فأقم«؛12 بعد از اینکه حضرت تشریف آوردند
به مؤمنانى که در قبرند گفته مىشود: »صاحب شما آمد، مىخواهى بلند شو؛
رجعت کن، بیا محضر حضرت، مىخواهى هم استراحت کن؟ اختیار با شماست.«
یکى از عقاید شیعه این است که بعد از اینکه حضرت آمدند رجعتى خواهد بود.
اصل رجعت دو قسم است: یکى رجعت صغرى و دیگرى رجعت کبرى. رجعت صغرى در زمان
بقیةاللَّهالاعظم(ع) است؛ یعنى در زمان حضرت عدهاى زیادى از انبیا و
مؤمنان زنده مىشوند و در پیشگاه آن حضرت شمشیر مىزنند. رجعت کبرى در زمان
رجعت حضرت امیرالمؤمنین(ع) است. موقعى که حضرت على(ع) و بعد از حضرت
بقیةاللَّه آمدند رجعت کبرى شروع مىشود و اینکه چند سال طول مىکشد،
بماند13.
روایت دیگرى است از امام صادق(ع) ایشان مىفرماید: »من
دین الائمة الورع والعفة والصلاح و انتظار الفرج«14؛ مؤمن کسى است که با
ورع باشد، واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند؛ تقوى داشته باشد؛ عفت
داشته باشد؛ نجابت داشته باشد و هم منتظر امام زمان(عج) باشد. یکى از علائم
و مشخصات مؤمن انتظار فرج امام زمان(عج) است.
روایتى است از
امام حسن عسکرى(ع) مىفرماید: »مثله فى هذه الأمّة مثل الخضر، علیهالسلام،
و مثله کمثل ذىالقرنین«؛ مثل امام زمان(عج) در زمان غیبت مثل خضر است.
حضرت خضر(ع) الآن موجودند ولى نمىدانیم کجا هستند. امام زمان(عج) هم
همینطور هستند. همانطور که معتقدیم حضرت خضر(ع) زنده و حاضر است؛ امام
زمان(عج) هم به همین نحو زنده هستند و در اجتماع هستند. بعد حضرت
مىفرمایند: »واللَّه لیغیبنّ غیبة لاینجو فیها من التهلکة إلاّ من یثبته
اللَّه علىالقول بامامته و وفّقه للدعاء بتعجیل فرجه«15؛ قسم به ذات
احدیت، فرزند من غیبتى خواهد داشت که در آن نجات پیدا نمىکند از هلاکت مگر
کسى که تقوى پیشه کند و قائل به امامت آن حضرت باشد و دعا براى تعجیل فرج
بکند. اگر این سه حالت و این سه بعد در وجودش بود، این شخص اهل نجات است.
روایتى است از حضرت رسول اکرم(ص) که مىفرمایند: »أفضل العبادة إنتظار
الفرج«16؛ برترین عبادتها انتظار فرج است. اگر حالت انتظار در کسى باشد
ثواب عبادت در نامه اعمال وى ثبت مىشود. مثل کسى که با وضو مىخوابد. این
شخص خواب است اما ثواب عبادت برایش مىنویسند. حالت انتظار داشتن هم
همینطور است.
در روایت دیگرى است که حضرت فرمودند: »أفضل أعمال أمّتى إنتظار الفرج«17؛ بهترین اعمال امت من منتظر فرج امام زمان(عج) بودن است.
در روایت دیگرى هم داریم: »افضل العبادة الصمت و انتظار الفرج«؛18 بهترین
عبادات این است که انسان زبانش را کنترل کند؛ مراقب زبانش باشد. فکر کند
بعد سخن بگوید و منتظر فرج باشد.
پدرى به پسرش دستور داد که
»امروز از صبح تا آخر شب آنچه گفتهاى یادداشت کن و شب به من بگو«. پسر
قبول کرد و نوشت. دید خیلى زیاد مىشود. تا ظهر چند صفحهاى پر شد. دیگر تا
شب ننوشت. شب که شد پدرش گفت: »چه شد، چه کردى؟« پسر گفت: »نتوانستم همه
را یادداشت کنم«. پدر گفت: »چرا نتوانستى؟« گفت: »تا ظهر نوشتم. چند صفحه
شد. دیدم اگر بخواهم تا شب بنویسم، دفترچه مىشود.« پدر گفت: »این کار را
از تو خواستم تا به تو بفهمانم که گفتار یک روزت را نمىتوانى براى پدرت
بگویى. گفتار یک عمرت را چطور مىخواهى براى خدا بگویى و حساب پس بدهى؟«
این مطالبى که از زبان ما صادر مىشود، همه پرونده مىشود. صریح آیه قرآن
است: »ما یلفظ من قول إلاّ لدیه رقیب عتید«19 همه آنچه مىگوییم، از شوخیها
و جدیها و مزاحها، ثبت مىشود و به همه اینها باید جواب بدهیم. آخرت یک
روز طولانى است، 50 هزار سال، 500 هزار سال باید بایستیم و جواب 70 سال عمر
را بدهیم. زبان چیز عجیبى است. باید بسیار دقت کنیم.
روایت
دیگرى است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: »سیأتى قوم من بعدکم الرجل منهم
له أجر خمسین منکم«؛ قومى پس از شما مىآید که اجر یک نفر از آنها با اجر
50 نفر از شما که اصحاب من هستید برابر خواهد بود. یک عدهاى در آخر الزمان
مىآیند که اجر و مزد اعمال آنها مطابق 50 نفر از شما است. عرض کردند، »یا
رسولاللَّه، نحن کنّا معک ببدرف و أحدف...«؛ یا رسولاللَّه! ما در جنگ
بدر واحد کمک شما و قرآن بودیم و یارى مىکردیم، آن وقت یک عدهاى در
آخرالزمان مىآیند که اجرشان با اجر 50 نفر ما برابر است؟« حضرت فرمودند:
»بله، اگر شما در ناراحتیها و فشارهایى که آنها واقع مىشوند واقع مىشدید،
تحمل نداشتید20. در آخرالزمان فشارها و ناراحتیها شدید است. اینان در
برابر این فشارها و ناراحتیها صبر و تحمل مىکنند و دست از عقایدشان
برنمىدارند.
روایت دیگرى است از امام سجاد(ع). آن حضرت
مىفرمایند: »من ثبت على ولایتنا فى غیبة قائمنا أعطاه اللَّه أجر ألف شهید
مثل شهداء بدر و أحد«؛ کسى که در زمان غیبت کبرى و آخرالزمان، ثابت قدم
باشد اجر و مزدش برابر اجر و مزد هزار شهید است21. روایت معتبر است. کسى که
در زمان غیبت عمل به وظیفه بکند واجباتش را انجام دهد و محرمات را ترک کند
و ظواهر شرع را - کما هوحقّه - طبق وظائفش انجام دهد اجر هزار شهید در
نامه عملش ثبت مىشود. روایات در این زمینه زیاد است. دیگر روایات هم به
همین مضامین و منوال است.
براى آنکه بدانیم منتظر واقعى کیست و
این روایات در شأن چه کسانى است، ابتدا انتظار را معنا مىکنیم. آیا همین
که بنشینیم و ادعا کنیم که منتظر امام زمان(عج) هستیم کافى است؟ همین
انتظار است؟ آیا این همه ثواب که ائمه اطهار(ع) و نبىاکرم(ص) فرمودهاند،
براى کسانى است که مىنشینند و مىگویند: »ما منتظریم« و هر کارى هم که
دلشان مىخواهد مىکنند و هر راهى هم که دلشان خواست مىروند؟
انتظار؛ یعنى انزجار از وضع موجود و تقاضاى حالت مطلوبتر. مثلاً شخصى مریض
است، حالش خیلى بد است و اطرافیان او امیدوارند که حالش بهتر شود.
مىگویند منتظریم حالش خوب شود. پس انتظار؛ یعنى از حال فعلى ناراضىام و
یک وضع مطلوبتر را مىخواهم. این معناى انتظار است. مثلاً پسرش رفته است
سفر. سؤال کنى مىگوید: »از نیامدنش خیلى ناراحتم، اما منتظرش هستم«؛ یعنى
من از این غیبت او ناراضى و ناراحتم و منتظرم که او برگردد و حالم بهتر
شود. یا اینکه مثلاً تاجرى است که از نظر تجارى وضع خوبى ندارد و بازارش
کساد است. مىپرسیم »وضعتان چه طور است؟« مىگوید: »وضع خوبى نداریم، اما
منتظریم خوب شود. خبر دادهاند که وضع خوب مىشود، ما هم منتظریم که وضع
خوب شود«؛ یعنى کاملاً از وضع کنونى ناراضى است و منتظر وضع بهترى است. آیا
کسانى که منتظر امام زمان(عج) هستند همین حالت را دارند؟ واقعاً از وضع
فعلى خود و جامعه ناراضىاند. اگر انسان با کسانى که ایجاد فساد مىکنند،
ولگرد هستند، معصیت مىکنند، اسیر هواى نفس هستند، ارتباط داشته باشد، از
وضع فعلى که الآن جامعه دارد، راضى باشد، انتظار معنا ندارد.
انتظار معناى مرکبى دارد: نفى و اثبات. عدم رضایت از وضع فعلى و انتظار وضع
بهتر. انتظار؛ یعنى آماده باش براى یارى امام زمان(عج). منتظرم، یعنى
وجودم کلاً در انتظار بقیةاللَّهالاعظم(ع) است که بیاید و انقلاب جهانى
ایجاد بکند. امام زمان(عج) که مىآید انقلاب مملکتى و مقطعى نمىکند، بلکه
انقلاب ایشان، انقلابى در کل جهان است. یعنى انقلابى مىکنند که از حضرت
آدم(ع) تا به حال که شش یا هفت هزار سال، کمتر یا بیشتر از آن مىگذرد چنین
انقلابى ایجاد نشده است. انقلابى که ایشان ایجاد مىکنند یک انقلاب جهانى
است. پس افراد خاصى مىتوانند با حضرت همکارى بکنند و قدرت دارند که از
اعوان و انصار حضرت بقیةاللَّه باشند.
معناى انتظار عدم رضایت
از وضع فعلى و کمال اشتیاق به پیاده شدن عدل الهى در سراسر جهان است. حال
چه کسانى منتظرند؟ منتظران باید کسانى باشند که مهذّب باشند، خودشان را
اصلاح کرده باشند. من که مرتکب صدها گناه مىشوم، مرتکب صدها جنایت مىشوم و
عشق و علاقه به فساد مىورزم، چه طور مىتوانم بگویم که منتظر آقا هستم؟
منتظرم که بیایند گردن مرا بزنند؟ چون حضرت که مىآیند، مبارزه با فساد
مىکنند. مىخواهند عدل واقعى و عدل الهى را در سراسر دنیا، پیاده بکنند.
ریشههاى فساد را از بین ببرند. وقتى که وجود انسان سرطانى باشد، وقتى عضوى
سرطانى باشد، قابل معالجه نیست. باید قطع شود.
پس انسان باید
خودش را اصلاح کند. حضرت که بیایند دو انقلاب مىکنند، انقلاب درونى و
انقلاب بیرونى. انقلاب درونى را از هم اکنون باید شروع کنیم. انسانى که
مىخواهد بگوید منتظر امام زمان(عج) است و مىخواهد از منتظران باشد و این
روایات شامل حال او بشود، باید مشغول تهذیب باشد »قد أفلح من زکّها«22
رستگارى در پرتو تزکیه است؛ یعنى اول تخلیه بکند و بعد هم تحلیه. اول صفات
رذیله را از خودش دور کند و بعد هم صفات حمیده را در خودش به وجود بیاورد.
الآن هم کسانى که محضر حضرت مشرفند پنج طایفه هستند: اوتاد، نجبا، نقبا،
رجالالغیب، و صلحا و در هر کدام از این طایفهها هم عده زیادى هستند.
اینان هم از آب و خاک و از اولاد آدم هستند اما با رشد، تقوى، تهذیب،
خودسازى و حاکمیت اسلام بر وجودشان، به این تقرب رسیدهاند وتشرف اختیارى
محضر حضرت پیدا کردهاند. پس شرط منتظر بودن این است که انسان خودسازى
بکند.
خدا مىداند که دامن همه ما آلوده است؛ بزرگ و کوچک
ندارد. هیچ کدام ما معصوم نیستیم. خدا شاهد است که اگر توبه از اعمال گذشته
بکنیم و عزم و جزم بر ترک معصیت در آینده داشته باشیم و واجبات را اول وقت
انجام بدهیم و توسلات به حضرت بقیةاللَّه داشته باشیم، انشاءاللَّه همه
ما از منتظران و مورد عنایت حضرت خواهیم بود.
خدایا قسمت
مىدهیم به عزت محمد و آل محمد فرج امام زمان را نزدیک بگردان. موانع
ظهورشان را برطرف بگردان! خدایا قلوب ما را هم به نور ایمان و تقوى و
ولایت و خلوص بیش از پیش منور بفرما! خدایا رفع ظلم و ناراحتى و طغیانگرى
از مسلمانها بفرما! شر اشرار را به خودشان برگردان! خدایا قسمت مىدهیم به
عزت محمد و آل محمد راه نجاتى براى مسلمانان فلسطین فراهم بفرما! خدایا
قسمت مىدهیم به عزت محمد و آل محمد اسامى همه ما را در طومار اصحاب و
انصار امام زمان(عج) ثبت و ضبط بگردان!
در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنى با طرح موضوع خلیفةالله و انسان کامل و همچنین نقشى که حجتالهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبهها غفلت ورزیدند.
گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسؤولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عدهاى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت حجت(ع)، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود رااین دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبتبرآمدند. در این دیدگاه هم مساله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظیفهاى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام راحل امت ، رضوانالله تعالى علیه، را به عنوان درخشانترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. ایشان با صراحتبه نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى که از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و دیدگاه خاص خود را در این زمینه چنین مطرح ساختند:
«البته این پر کردن دنیا رااز عدالت، این را ما نمىتوانیم بکنیم، اگر مىتوانستیم مىکردیم. اما، چون نمىتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمىتوانیم بکنیم ، چون نمىتوانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را ، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم ، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت(ع) ... » (1)
در جائى دیگر نیز ایشان درباره مفهوم «انتظار فرج» مىفرمایند:
«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیداکند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه شود.» (2)
براى روشنشدن بیشتر دیدگاه اخیر، در این مقاله، در ضمن سه گفتار روایات مربوط به «انتظار موعود» را مورد بررسى قرار مىدهیم تا روشن شود که:
1- انتظار چه ضرورتى دارد؟
2- فضیلت آن چیست؟
3- چه وظایفى در عصر غیبتبر عهده منتظران است؟
وجوب انتظار
در
تفکر شیعى انتظار موعود، با خصوصیاتى که در این تفکر براى آن برشمرده شده ،
به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسیارى از روایات شیعه بر
ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصریح شده است. که از جمله مىتوان به روایات
زیر اشاره کرد:
1- محمدبنابراهیم نعمانى در کتاب «غیبت» به سند خود ازابوبصیر روایت کرده است که روزى امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
«الا اخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى ، فقال: شهادة ان لاالهالاالله ، و ان محمدا عبده و [رسوله]، و الاقرار بما امرالله ، والولایة لنا، والبرائة من اعدائنا - یعنى الائمة خاصة - والتسلیم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانینة ، والانتظار للقائم،(ع)» (3)
«آیا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هیچ عملى را جز به آن از بندگان نمىپذیرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستاده او است ، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان - یعنى خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان ، و پرهیزکارى و اجتهاد و اطمینان و انتظار قائم(ع)»
2- ثقةالاسلام کلینى در اصول کافى به سند خود از اسماعیل جعفر روایت مىکند که روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر(ع) ، وارد شد و صفحهاى در دست داشت. حضرت باقر(ع)، به او فرمود:
«هذه صحیفة مخاصم سال عن الدینالذى یقبل فیه العمل .فقال: رحمک الله ، هذاالذى ارید، فقال ابوجعفر(ع): شهادة ان لاالهالاالله. وحده لا شریک له ، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولایة لنااهلالبیت، والبرائة من عدونا، والتسلیم لامرنا، والورع ، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دولة ، اذا شاءالله جاءبها». (4)
این نوشته مناظره کنندهاى است که پرسش دارد از دینى که عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض کرد: حمتخداوند بر تو باد همین راخواستهام. پس حضرت ابوجعفر باقر(ع) ، فرمود: گواهى دادن به اینکه خدا یکى است و هیچ شریکى براى او وجود ندارد، و این که محمد بنده و رسول او است، و این که اقرار کنى به آنچه از سوى خداوند آمده ، و ولایت ما خاندان و بیزارى از دشمنان ، و تسلیم به امر ما، و پرهیزکارى و فروتنى ، و انتظار قائم ما ، که ما را دولتى است که هر وقتخداوند بخواهد آن را خواهد آورد».
3- شیخ صدوق در کتاب «کمالالدین» به سند خود از عبدالعظیم حسنى روایت مىکند که:
«روزى بر آقایم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسینبنابىطالب:، وارد شدم و مىخواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى استیا غیر او پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود»:
«یا اباالقاسم ،ان القائم منا هوالمهدى الذى یجب ان ینتظر فى غیبتة و یطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى». (5)
«اى ابوالقاسم بدرستى که قائم از ماست و او است مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومین [امام] از فرزندان من است».
روایات بالا و بسیارى روایات دیگر - که در این مجال فرصت طرح آنها نیست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غیبت دلالت مىکند، اما حال باید دید که انتظار که این همه بر آن تاکید شده و یکى از شرایط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مىشود - چه فضیلتى دارد و شخص منتظر چه وظایفى بر عهده دارد.
فضیلت انتظار
در
روایات وارد شده از ائمه معصومین(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران
موعود آخرالزمان برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامىدارد که چگونه
ممکن است عملى که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از این چنین فضیلتى برخوردار
باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفى که براى منتظران واقعى آن حضرت
بر شمرده شده، سر این فضیلت را روشن مىسازد.
در اینجا به پارهاى از فضائلى که براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقیةاللهالاعظم بر شمرده شده اشاره مىکنیم: 1- مرحوم صدوق در کتاب «کمالالدین» از امام صادق(ع) ، روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، - که بر آنها درود باد - فرمود:
«المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیلالله» (6)
«منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»
2- در همان کتاب به نقل از امام صادق ،(ع) ، روایت دیگرى به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده
«طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءاللهالذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون» (7)
«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسى برایشان هست و نه اندوهگین شوند».
3- مرحوم مجلسى در کتاب «بحارالانوار» به سند خود از امیرالمؤمنین،(ع) ، نقل مىکند که آن حضرت فرمودند:
«انتظرواالفرج و لاتیاسوا من روحالله فان احب الاعمال الىالله عزوجل انتظارالفرج» (8)
«منتظر فرج باشید و از رحمتخداوند ناامید نشوید. بدرستى که خوشایندترین اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است».
4- همچنین مرحوم مجلسى روایت دیگرى را به سند خود از فیض بن مختار نقل مىکند که در آن امام صادق،(ع) مىفرمایند:
«من مات منکم و هو منتظر لهذاالامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مکث هنیئة ، ثم قال: لا بل کم قارع معه بسیفه، ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسولالله(ص)» (9)
«هر کس از شما بمیرد در حالیکه
منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمهاش بوده
باشد. سپس حضرت چند لحظهاى درنگ کرده ، آنگاه فرمود: نه ، بلکه مانند کسى
است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون کسى است که
در رکاب رسول خدا(ص)، شهید شده باشد.»
وظایف منتظران
در
اینکه شیعیان در دوران غیبت چه وظایفى بر عهده دارند سخنهاى بسیارى گفته
شده است و حتى در بعضى از کتابها، تا هشتاد وظیفه براى منتظران قدوم خاتم
اوصیاء، حضرت بقیةالله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است. (10)
اما، از آنجا که تبیین همه وظایفى که شیعیان در عصر غیبتبر عهده دارند در محدوده یک مقاله نمىگنجد، ما در اینجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بیان آن دسته از وظایف مىپردازیم ، که توجه به آنها مىتواند در رشد و بالندگى و پویایى جامعه اسلامى مؤثر باشد:
1- شناختحجتخدا و امام عصر (عج)
اولین و مهمترین وظیفهاى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبتبه وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومین(ع)، نقل شده ، آمده است که:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» (11)
«هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد،بهمرگجاهلىمرده است».
جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان، با طرح موضوع خلیقةالله و انسان کامل و ... تنها به جنبه فراطبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبهها غلفت ورزیدهاند.
و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل مىکند آمده است که:
«سمعت اباجعفر(ع)، یقول: من مات و لیس له امام فمیته میتة جاهلیة، و من مات و هو عارف لامامه لمیضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو معالقائم فى فسطاطه.» (12)
«شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،علیهالسلام، مىفرمود: هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیشافتادن و یا تاخیر این امر (دولت ال محمد: او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالیکه امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تاکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع ناختحجتخدا رهنمون مىسازد، چنانکه در یکى از دعاهاى معروف و معتبرى که شیخ صدوق آن را در کتاب «کمالالدین» نقل کرده ، مىخوانیم:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیکاللهم عرفنى نبیک فانک ان لم تعرفنى تبیک لم اعرف حجتکاللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینىاللهم لاتمتنى میتة جاهلیة و لا تزع قلبى بعد اذ هدیتنى...» (13)
«بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجتخود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من،نشناسانى از دینم گمراه مىگردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان ...»
مؤلف کتاب ارزشمند «مکیال المکارم فى فوائد الدعا للقائم» مراد و مقصود از «معرفت امام» را، که در روایتهاى یادشده بر آنها تاکید شده بود، چنین توضیح مىدهند: «بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما، که درودها و سلامهاى خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبتبه امام زمانمان امر فرمودهاند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هستبشناسیم. به گونهاى که این شناختسبب درامان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد: اول ، شناختن شخص امام(ع) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ویژگیهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.» (14)
البته امر دومى که در کلام یادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهمیتبیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد. زیرا گر کسى بحقیقتبه صفات و ویژگیهاى امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبتبه او واقف شود ، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمىشود.
نکته مهمى که در اینجا باید در نظر داشت این است که شناخت و معرفتحقیقى نسبتبه حجتخدا جز با عنایتحضرت حق حاصل نمىشود و همچنانکه ، در دعایى که پیش از این بدان اشاره کردیم ، ملاحظه شد باید از درگاه الهى توفیق شناختحجتش را درخواست کرد، تا بدین وسیله از گمراهى و سرگردانى نجات یافت. این موضوع را از روایتى که مرحوم کلینى به سند خود از محمد بن حکیم نقل کرده نیز مىتوان استفاده کرد، در این روایت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (ع) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنعالله ، لیس للعباد فیها صنع». (15)
«از ابىعبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسیدم: معرفتساخته کیست؟ فرمود: از ساختههاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نیست.»
2- تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقى
وظیفه مهم دیگرى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع)، نقل مىکند آمده است:
«من سره ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر ، ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده کان له من الاجر مثلالاجر من ادرکه فجدوا و انتظروا، هنیئا لکم ایهاالعصابة المرحومة». (16)
«هر کس دوست مىدارد از یاران حضرت قائم(ع) ، باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالیکه منتظر باشد، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(ع) ،بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمتخداوند».
موضوع تهذیب نفس و دورى گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکى از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتى برخوردار است که در توقیع شریفى که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید ، رحمةالله علیه، صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانى که از شیعیان آن حضرت سر مىزند، یکى از اسباب و یا تنها سبب طولانى شدن غیبت و دورى شیعیان از لقاى آن بدر منیر شمرده شده است:
«فما یحبسنا عنهم الا مایتصل بنا ممانکرهه ، ولانؤثره منهم» (17)
«... پس تنها چیزى که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده مىدارد، همانا چیزهاى ناخوشایندى است که از ایشان به ما مىرسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمىرود».
3- پیوند با مقام ولایت
حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام عصر (عج) و تجدید دایمى عهد و پیمان با آن حضرت یکى دیگر از وظایف مهمى است که هر شیعه منتظر در عصر غیبتبر عهده دارد. بدین معنا که یک منتظر واقعى حضرت حجت(ع)، على رغم غیبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نباید احساس کند که در جامعه رها و بىمسؤولیت رها شده و هیچ تکلیفى نسبتبه امام و مقتداى خود ندارد.
این موضوع در روایات بسیارى مورد تاکید قرار گرفته است که در این مجال به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
در روایتى که از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در تفسیر این کلام خداى تعالى: «یا ایهاالذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون» فرمودند:
«اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوکم و رابطوا امامکم [المنتظر] (18)
«بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایدارى کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید».
همچنین امام صادق ،(ع)، در روایت دیگرى که در تفسیر آیه مزبور وارد شده مىفرمایند:
«اصبروا علىالفرایض، و صابروا علىالمصائب و رابطوا علىالائمة» (19)
«بر واجبات صبر کنید و یکدیگر را بر مصائب به صبر وادارید و خود را بر پیوند با امامان [و یارى آنها] ملتزم سازید.»
روایات دیگرى نیز به همین مضمون از امام جعفر صادق و امامموسىکاظم (ع)، وارد شده است که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مىکنیم. (20)
این که مىبینیم در روایتهاى متعددى امامان ما شیعیان خود را به تجدید عهد و بیعتبا امام زمان خود سفارش کرده و از آنها خواستهاند که در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهمیت پیوند دائمى شیعیان با مقام عظماى ولایت و حجتخدا دارد.
یکى از مشهورترین دعاهاى عهد، دعایى است که مرحوم سید بن طاووس آن را در کتاب ارزشمند «مصباحالزائر» به نقل از امام صادق،(ع) ، روایت کرده و در ابتداى آن آمده است که:
«من دعا بهذا الدعا اربعین صباحا کان من انصار القائم(ع)، و ان مات قبل ظهوره احیاهالله تعالى، حتى یجاهد معه، و یکتب له بعدد کل کلمة منه الف حسنة، و یمحى عنه الف سیئة و ...»
«هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم،(ع) خواهد بود، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداى تعالى او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید. و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته مىشود، و هزار کار بد از او محو مىگردد.»
به دلیل اهمیت و اعتبار مضمون این دعاى شریف در اینجا بخشى از آن را نقل مىکنیم:
بعد از ذکر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنین آمده است:
«اللهم انى اجدد له فى صبیحة یومى هذا و ماعشت من ایام حیاتى عهدا و عقدا و بیعة له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فى قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و نواهیه و المحامین عنه و السابقین الى ارادته و المستشهدین بین یدیه». (21)
«بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و عقد و بیعتى را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید مىکنم ، که هرگز از آن عهد و بیعتبر نگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا مرا از انصار و یاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال کنندگان دستورات و اوامر و نواهیش ، و حمایت کنندگان از وجود شریفش، و سبقت جویان به سوى خواستهاش و شهید شدگان در رکاب و در حضور حضرتش قرار ده».
دقت در عبارتهاى بالا مىتواند تصویرى روشن از مفهوم عهد و پیمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پیمانى ناگسستنى براى یارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آیا اگر هر شیعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنین عهد و پیمانى را با امام و مقتداى خود تجدید نماید، هرگز تن به رکود، ذلت و خوارى و ظلم و بىعدالتى خواهد داد؟
آیا هرگز حاضر خواهد شد که به رضاى مولا و سرور خود بىاعتنایى کند و تن به گناه و معصیت دهد؟ مسلما خیر و بدون هیچ تردیدى اگر در جامعهاى چنین فرهنگى حاکم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند ، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خودبیگانگى، یاس و نومیدى و انحطاط نخواهد شد. این نکته نیز مسلم است که اگر همه شیعیان با همدلى و همراهى دستبیعت و یارى به سوى مولا و سرور خود دراز کنند و بر نصرت او متفق شوند دیرى نخواهد پایید که فرج مولایشان را درک خواهند کرد و براى همیشه از ظلمها و ذلتها رهایىخواهند یافت. چنانکه در توقیع شریفى که بیش ازاین نیز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
«لو ان اشیاعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع منالقلوب فىالوفاء بالعهد علیهم لما تاخر عنهمالیمن بلقائنا و لتعجلت لهمالسعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا». (22)
«اگر شیعیان ماکه خداوند آنان را در اطاعتش یارى دهد، در وفاى پیمانى که از ایشان گرفته شده یکدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخیر نمىافتد و سعادت دیدار ما براى آنها با معرفت کامل و راستین نسبتبه ما تعجیل مىگردد».
3- کسب آمادگى براى ظهور حجتحق
یکى دیگر از وظایفى ، که به تصریح روایات ، در دوران غیبتبر عهده شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مىباشد کسب آمادگیهاى نظامى و مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب مىباشد، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع) ، نقل کرده آمده است:
«لیعدن احدکم لخروج القائم(ع) و لو سهما فانالله تعالى اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسى فى عمره حتى یدرکه [فیکون من اعوانه و انصاره]» (23)
«هر یک از شما باید که براى خروج حضرت قائم(ع) [سلاحى] مهیا کند. هر یک هر چند که یک تیر باشد، که خداى تعالى هر گاه بداند که کسى چنین نیتى دارد امیدوار
پى نوشتها:
1- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى ، قدس سره...) ، تهران ، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى ، 1369 ، ج 20 ، ص 198 -199.
2- همان ماخذ ، ج7 ، ص 255.
3- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، الغیبة ، تهران ، مکتبة الصدوق ، بىتا ، ص 200 ، ح16
4- الکلینى ، محمد بن یعقوب ، الکافى ، تهران ، دارالکتب الاسلامیة ، 1365، ج 2 ، ص 22 ، ح13 .
5 - الصدوق (ابن بابویه) ، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین ، کمالالدین و تمام النعمة ، تهران ، دارالکتب الاسلامیة ، 1395 ق ، ج 2 ، ص377 ، ح 1.
6- همان ماخذ ، ج 2، ص 645 ، ح6.
7- همان ماخذ ، ج 2 ، ص357 ، ح 54.
8 - المجلسى، المولى محمد باقر ، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء،1403 ق ، ج 52،ص123،ح7.
9- همان ماخذ ، ص126 ، ح 18 .
10 - ر. ک: الموسوى الاصفهانى ، میرزامحمدتقى ، مکیال المکارم فىفوائد الدعاء للقائم ، قم ، مدرسهالامام المهدى ، بىتا،3 ، ص 104 به بعد.
11- المجلس ، المولى محمد باقر ، پیشین ، ج 8 ، ص 368 و ج 32 ، ص 321 و333; همچنین ر . ک: القندوزى حافظ سلیمان بن ابراهیم ، ینابیعالمودة ، تهران ، اسوه1416 ق ، ج3 ، ص 372 .
12- الکلینى،محمدبنیعقوب، پیشین ، ج 1، ص 371 ، ح 5 .
13- الصدوق ، ابو جعفر محمد بن على بن الحسین ، پیشین ، ج 2، ص 512 .
14- الموسوىالاصفهانى،میرزامحمد تقى،پیشین ، ج 2 ، ص107 .
15- الکلینى ، محمد بن یعقوب ، پیشین ، ج 1، ص 194 ، ح 1 .
16- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص 200 ، ح16 .
17- سوره ال عمران ، آیه 200 .
18- النعمانى ، محمد بن ابراهیم ، پیشین ، ص199 ، همچنین ر.ک: البحرانى السیدهاشم الحسینى، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران ،قم ، دارالکتب العلمیه ، بىتا، ج 1، ص 334 ، ح 4 .
19- البحرانى ، السید هاشم الحسینى ، پیشین ، ج 1 ، ص 334 ، ح 2.
20- ر . ک: ماخذ پیشین .
21- المجلسى، مولى محمدباقر ، پیشین ، ج 102 ، ص 111 .
22- همان ماخذ.
23- النعمانى، محمد بن ابراهیم، پیشین، ص 320 ، ح 10 .
24- الکلینى، محمدبنیعقوب، پیشین ، ج6 ، ص 535 ، ح 1.
25- البرهان ، علاءالدین علىالمتقى، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال ، بیروت،مؤسسةالرسالة،1413 ق، ج 4، ص 284 ، ح10509
26- المجلسى ، المولى محمدباقر، مراةالعقول فى شرح اخبار آل الرسول، تهران ، دارالکتبالاسلامیة، 1404 ق ، ج26 ، ص 582 .
27- النجفى ، الشیخ محمد حسن ، پیشین ، ج 21 ، ص43.