درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

ری و بوی حسینی تو

کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته
صراط را ز همین راه مستقیم گرفته
 
تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله
که عطر، مرقدت از جنة النّعیم گرفته
 
گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی
سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته
 
همیشه سفرۀ دل باز کرده ام به حضورت
که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته
 
برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت
به کف برات نجاتِ خود از جحیم گرفته
 
همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سِمت عبد با عظیم گرفته؟
 
مَلک، غبار، زِ قبر تو تا نـرُفته نَــرَفته
در این مُقام، فلک خویش را مقیم گرفته
 
چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم
که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفته
 
کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو، حرمِ تو از آن حریم گرفته
 
استاد علی انسانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد