غیبت صغری آن زمانی مطرح شد که شیعیان پس از مدتها
ارتباط مستقیم و از نزدیک با امام خویش(ع) هنوز چندان آمادگی فهم و
قبول بحث غیبت و ندیدن ایشان را نداشتند؛ زیرا نمیدانستند بدون حضور
امام چگونه میتوانند متحد شوند و از طرفی هم نمی دانستند چگونه به احکام
اسلامی دست بیابند. در طول این مدت که حدود 70 سال به طول انجامید، تا حدی
موضوع غیبت برای شیعیان جا افتاد و از لحاظ ذهنی و فکری برای حضور در
عصر غیبت کبرا آماده شدند.
و غیبت کبری نیز امام وجود هرگونه نایب را متنفی دانستند و جز به خواص خود را ظاهر نساختند.
حالا برای ظهور هم چنین جریانی در پیش است:
در
ظهور اصغر مردم با وقوع حوادث مختلف برای ظهور کبری آماده می شوند. مردم
در جریان حوادث آب دیده می شوند، غربال می شوند، کم کم به فکر منجی می
افتند، نام امام را در جهان می پراکنند، برای آمدن امام آماده می شوند و
سرانجام آمدنش را به نظاره می نشینند. این مرحله، مرحله ی ظهور نام و یاد
امام است.
ظهور اکبر همان لحظه ی با شکوهی است که حضرت صاحبمان (عج)
با تکیه بر خانه ی کعبه ندای «انا بقیة الله» سر می دهند و چشم مردم را با
ظهور خویش روشن و بینا می کنند. این مرحله، مرحله ی ظهور خود امام است.
ظهور اصغر و ماجراهایش
برخی از مسائلی که ممکن است در عصر ظهور اصغر دیده شوند از این قرار است:
1. بالا رفتن سطح فهم عمومی و پیشرفت دانش و فناوری:
دیگر
این روزها کسی نیست که به وسایل الکترونیکی دسترسی نداشته باشد. در قرن
های اخیر انسانها توانسته اند کشف ها و اختراعات بزرگی داشته باشند که تا
همین 100 سال پیش سابقه نداشته است.
وقتی ظهور اصغر به اکبر تبدیل
می شود که ظرف تکنولوژی و پیشرفت به حداکثر آن رسیده باشد. یعنی مردم به
جایی برسند که دیگر این علم و تکنولوژی پاسخگوی پیشرفت نباشد و در مسیر علم
توقف ایجاد شود. در آن زمان امام می آید و بی هیچ اینترنت و ماهواره ای
صدایش را به گوش همه ی مردم می رساند.
2. دلبسته شدن مردم به امام عصر(ع) و ازدیاد یاد حضرت:
وقتی رنج و مصیبت زیاد می شود و عقلها رفته رفته کامل تر می گردد، دلهای مردم بیشتر متوجه تنها منجی و موعودشان می افتد.
میزان
توجه و یاد شیعیان نسبت به حضرت ولی عصر(ع) را وقتی با 40 سال قبل
مقایسه می کنیم متوجه نکته ی عجیب اما واقعی و شیرینی می شویم که آن افزایش
مهدی دوستان است.
3. گفتوگوی عمومی در جهان در مورد تشکیل حکومت جهانی واحد (دهکده جهانی):
اگر
پس از جنگ جهانی اول و دوم، سازمان ملل متحد مسئول ایجاد دهکده ای جهانی
شد، امروز عالمان اسلامی سالانه در همایش بزرگی چنین تصمیماتی را در سر می
پرورانند. و اگر امروز اینچنین است، وقتی نام حضرت مهدی (ع) در اذهان و
زبان های مردم جاری شود، آرزوی جهانی آرمانی از دل مردم بیرون نخواهد رفت.
وقتی این وقایع را به چشم دیدید گوش تیز کنید، شاید هر لحظه ندایی از کعبه به گوش برسد...
نکته: یادتان نرفته که نشانه های حتمی باید حتماً پیش از ظهور اتفاق بیفتد؟
شش ماه پایانی: مجتبی الساده، مترجم: محمود مطهرینیا با تصرف و تلخیص
درباره ی معنای ظهور، 3 تعریف گفته شده است:
1. معنای نخست: ظهور در این معنا، نقاب از رخ برکندن و از پس پرده ی غیبت بیرون آمدن است. چنین معنایی طبیعتاً تنها در لغت نامه ی شیعیان یافت می شود. چرا که اهل سنت معتقدند که حضرت مهدی (عج) هنوز متولد نشده است.
تنها شیعیان هستند که اعتقاد دارند امام زنده ولی غایب است. بنابراین این معنا فقط برای شیعیان صدق می کند.
2. معنای دوم: در این معنی، ظهور در انقلاب و یا قیام تجلی میابد. چنین معنایی در همه ی ادیان وجود دارد. معنایی که بیان می کند: رهبری برای انقلابی جهانی می آید و بر ضد ظلم و ستم قیام می کند.
3. معنای سوم: گاهی ظهور را با برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) یکی می دانند. چنین معنایی از حوزه ی بحث ما خارج است.
زمانی که معنای اول را بپذیریم نخستین سوالی که مطرح می شود آن است که از پشت پرده ی غیبت بیرون آمدن، چگونه است؟
پیش از این در مقاله ی «غیبت، ناشناسی یا ناپیدایی؟» سوال مشابهی مطرح شد.
اگر غیبت را به معنای ناپیدایی بدانیم، یعنی اگر معتقد باشیم که امام توسط معجزه ای از چشم مردم پنهان مانده است، در این معنا، ظهور یعنی آنکه: امام خود را به مردم معرفی کند و علاوه بر آن از زندگی مخفیانه نیز دست بکشد. در این معنا امام به طور عملی وارد مبارزه خواهد شد و مردم را به همراهی با خویش دعوت می کند.
اما اگر غیبت را به معنای ناشناس بودن امام بدانیم، چنین تفسیری از ظهور ایجاد می شود، که امام تنها با آوردن نشانه هایی ثابت می کند که همان مهدی موعود (ع) است و از این پس مأموریت های بزرگ را شخصاً بر عهده خواهد گرفت.
نظر دوم (ناشناس بودن امام) بیشتر پذیرفته شده است. چرا که در روایات آمده است وقتی امام نشانه ها را می گوید برخی می گویند «ما او را پیش از این دیده بودیم!».
علاوه بر آن از آنجایی که امام پیش از ظهور خویش حرکتهایی را در جهت جمع کردن یارانش انجام می دهد، توسط سفیانی شناسایی می شود و او سپاهی به سمت امام می فرستد که به امر خدا در زمین فرو می روند. چنین روایتی نیز نشان می دهد که امام در هنگامه ی ظهور دست به مبارزه ی عملی نخواهند زد بلکه تنها اهدافش را مشخص می کند و از مردم طلب یاری می نماید. (البته برای در امان ماندن جان امام چنین کاری، توسط نفس زکیه انجام خواهد شد.)
همان طور که گفتیم 2 معنا از 3 معنای ظهور مد نظر ماست و از معنای اول این سوال طرح می شود: از پشت پرده بیرون آمدن چگونه اتفاق می افتد؟
از معنای دوم (قیام و انقلاب) نیز چنین سوالی به ذهن می آید: امام چگونه زمان قیام را می فهمد؟
چنین سوالی مستلزم بحث مفصلی است. بنابراین سعی کنید دو معنای ظهور را خوب به خاطر بسپارید تا در مقاله ی بعد درباره ی معنای دوم بیشتر بگوییم ان شاء الله.
منبع: تاریخ پس از ظهور، محمد صدر، صص 169 – 170 با تصرف و تلخیص