بی مقدمه...
یا ثامن الحجج دل ما وا نمی شود
خیلی تلاش کرده ام اما نمی شود
هر جا که رفته ام و به هر کس که گفته ام
گفته به دست من گره ات وا نمی شود
اصلاً به هر که رو زده ام گفته با تشر
هر جا که می روی برو! این جا نمی شود
نازم به شاعرت که چه زیبا سروده است!
وقتی دل شکسته مداوا نمی شود...
«دستت بزن به دامن سلطان که هر جواب
از او شنیده می شود الّا نمی شود»
حالا من شکسته دل خسته ی غریب
رو کرده ام به سوی تو آقا، نمی شود؟
گفتم "سلام حضرت مشکل گشا " و بعد
اذن دخول خوانده ام آیا نمی شود -
راهم دهی حرم؟ که به ناگه کسی زغیب
تغییر داد قافیه ام را که می شود!
جاداره تشکر کنم از آقا داود رحیمی
یا امام رضا....یا امام رضا
دعوتم کردی به خانه ی خود
چه قدر خوب ومهربان هستی...
میهمان می کنی مرا...ممنون
خوش به حالم که تو میزبان هستی...
امام رضا می دونم اونی که باید باشم نیستم!
خیلی دورم...خیلی فاصله دارم
شما از ما خواستید ما زینت شما باشیم
اما من نتونستم زینت شما باشم...
قرار بود هرکه مارو دید،یاد شما بیوفته...
اما...
می دونی آقاجان دوستت دارم...
سلام علیکم
بسیار زیبا بود
اجرکم عندالله محفوظا
اللهم عجل لفرج مولانا امام زماننا و احفظ قائدنا امام الخامنه ای
قم محضر عمه جان...
التماس دعا
دل خریدار حسینه
اگه دارم اعتباری، به خدا کار حسینه
همه عالم رو بگردم مثل تو پیدا نمیشه
هیچ کسی برای قلبم یوسف زهرا نمیشه...
چشم من سوی نگاهته...عشق تو روح صلاته
تنها آرزوم تو دنیا دیدن کرب وبلاته
من به عالمت نمی دم، عشق وجود وکرمت رو
چی میشه که حس کنم من ،بوی سیب حرمت رو!
شنیدم که بارگاهت قبله گاه عالمینه
که بهشت هر بهشتی صحن بین الحرمینه
آخه تا کی آقا باید... من به انتظار بشینم!!!
من با چشمای پراز اشک ،عکس شش گوشه ببینم...
دست رد نزد به سینم
دعوتم کن آقاجونم...
امام باقر علیه السلام:
حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیبزده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد کرد که هیچ مصیبتزده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنهاى و هیچ بَلا دیدهاى به خدا روى نمىآورد و نزد قبر حسین علیه السلام دعا نمىکند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمىسازد، مگر اینکه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مىکند و گناهش را مىبخشد و عمرش را طولانى و روزىاش را گسترده مىسازد.
پس اى اهل بینش، درس بگیرید!
التماس دعا با حاجاتی روا...
بحارالأنوار، ج 101، ص 46، ح 5
از جمعه درون خود تلنبار شدیم
تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم
جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
ایها الامام الرئوف . . .
آقا جونم دلم برات تنگ شده