درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

عزیز دلم...

داغداری آقا....

عمه ولی الله...

وای وای که چه صحنه هایی برام یاداوری میشه...

شرمنده ام که بی تو هنوز نفس میکشم...




خدا کنه دیگه از این صحنه ها یادم نیاد....


با صد امید دربه دَرِ خانه ات شدم 

محتاج یک نگاه کریمانه ات شدم

روز ازل، نگاه شما شد نصیبِ ما

 از این سبب کبوتر آستانه أت شدم

نانی که می خورم همه از برکت شماست

 مدیون لطف آب و همان دانه أت شدم

عشق رضا، چو ارثیه ای، از شما رسید

 مدیونِ ارثِ کامل و جاودانه ات شدم

شمع محبتی که به ما نور می دهی

 از لطف یک نگاه تو، پروانه أت شدم

هستی شفیعه ی همه در موسم جزا

دست مرا بگیر، تو ای خواهر رضا

وقتی میان صحن شما می زنم قدم

 انگار در بهشت خدا می زنم قدم

آری بَدَم ، ولی به هوای تو آمدم

 با ذکر تو، به صحن و سَرا می زنم قدم

در باز کن ، رسیده گدا تا کرم کنی

کنج حرم به شوق عطا می زنم قدم

فرقی که نیست بین حریم تو و رضا

 پیش تو در کنار رضا می زنم قدم

شب های جمعه در حرم با صفای تو

 انگار بین کرببلا می زنم قدم

بانو میان لطف و عطای شما گُمیم

شکر خدا که زائر معصومه در قُمیم

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ

سلام
خوش بحال کسانی که نزدیک حرم حضرت معصومه(س) اند و هر وقت دلشون میگیره پناه میبرن به حرم باصفاش
کسانی که دلشون لک زده برای زیارت این بانوی بزرگوار و برادر مهربون و رئوفش التماس دعا دارن از همه ی زائرا
شاید قسمت بشه و بعد از مدتها دوری ما هم بتونیم کبوترانه تو حرمشون دلمونو پرواز بدیم تا عرش خدا ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد