درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

درانتظارمنجی

درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته

عزیز دلم...

اشکام داره اروم اروم ...

میبینی چطور حرف دلشو راحت میزنه...

خیلی ساده و بی الایش...

اصلا مقدمه چینی بلد نیست...



دلتنگم ...

کاش مادر هم میتونست دستاشو بالا بیاره و دعا کنه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد